صفحه ٩٦

شتاب به سوى قيامت 
حضرت مى فرمايند: بارت را سبك كن تا به راحتى بتوانى مسير اين گردنه را طى كنى و آنچنان شوى كه درون جانت طالب پيروى از دستورات حق باشد. به گفته ى شبلى؛ «الصوفى لايرى فى الدّارين مع اللهِ غيرالله»؛ صوفى در دو جهان جز خدا نبيند. و لذا خودى نمى بيند كه بخواهد از ميل خود پيروى كند. و در اين حال اطاعت امر پروردگار تنها چيزى است كه در زندگى براى او ارزش دارد.
حضرت على (ع) در اين فراز مى فرمايند در دنيا به گونه اى موضع گيرى كن كه سير به سوى قيامت تمام افق روح تو را در برگيرد. در اين شرايط بسيارى از چيزهايى كه مانع اين سير است زمين مى گذارى. سبكبالى روش كسى است كه به افق هاى بلندِ ماوراء دنيا دل بسته است. اگر انسان قيامتى شد حتماً سبكبالانه حركت مى كند، اصلًا مگر مى شود مهمّ ما قيامت نباشد؟!
با توجه به زندگى قيامتى، خداوند خودش به انسان لطف مى كند تا بفهمد اكثر گرايش هاى ما گرايش هاى خيالى و وَهمى است. و چون انسان فهميد آن گرايش ها خيالى و وَهمى است خود به خود اهميت آن ها از چشمش مى افتد و در نتيجه آن ها را از دوش خود پائين مى گذارد. به همين جهت در ادامه مى فرمايند:
 «الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ»؛
كسى كه سبكبار باشد نسبت به آن كه بار خود را سنگين كرده، در سير به سوى قيامت و در عبور از عقبه ى بلند دنيا، در حالت نيكويى قرار دارد.
كسى كه با هزاران خيال و وَهم و ترس از حرف مردم، و ترس از فقر، عملًا با بارهاى سنگينى سير مى كند، جان مى كَند تا يك قدم به طرف قيامت برود، نهايتش او در حدّ انجام واجباتِ سرودست شكسته ديندارى مى كند، هم مى خواهد به سوى قيامتى برود كه در نهايت صفا و گستردگى است، هم خيلى چيزهاى دنيايى را مى خواهد، خلاصه هم مى خواهد خدا را داشته باشد هم خرما را. اين شخص سنگين مى رود و چقدر محروميت ها كه به همراه دارد.
لذا حضرت در ادامه مى فرمايند:
 «وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ»؛
و آن كسى كه كُند و سست حركت مى كند نسبت به كسى كه با سرعت به سوى قيامت حركت مى كند، حال زشت و بدى دارد.