صفحه ٣٧٥

بروم تجارت كنم، و خداحافظى مى كند و مى رود. چند قدمى كه مى رود حضرت او را صدا مى زنند و مى گويند پس براى اين كه در راه خرجى داشته باشى اين كيسه پول را بگير. وقتى رفت اصحاب از كار امام (ع) خيلى تعجب مى كنند، امام (ع) مى فرمايند پدرم از پدرشان نقل كردند، تا مى رسانند به رسول خدا (ص) كه اگر رَحِم در مقابل برخورد خوب شما بى محلى كند، بر خورد خوب شما موجب تنبيه خدا با او خواهد شد و همان طور هم شد. عرضم اين است كه ما با محبت اگر نتوانيم افراد را اصلاح كنيم خداوند از طريق محبت ما آنها را تنبيه مى كند و شرشان از ما دفع مى شود.

راهى براى برگشت 
سپس در همين راستا كه بايد مرزهاى جدايى در بين شما شدت نداشته باشد مى فرمايند:
 «وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا»؛
اگر در رابطه با برادرت كار به جدايى كشيده و تصميم دارى از او جدا شوى مقدارى از دوستى را باقى بگذار كه چون يك روزى مسئله برايش روشن شد جايى براى برگشت مانده باشد.
مى فرمايند: «إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا»، اگر روزى مسئله برايش روشن شد و معلوم گشت به خطا رفته است و خواست برگردد، تو از حالا طورى با او برخورد كن كه همه ى راه هاى برگشت را بين خود و او خراب نكرده باشى، به عبارت ديگر وقتى رفت نگو اين ديگر آدم نيست بگذار برود، طورى جدا شو كه جدايى مطلقى نباشد. نگو برو كه مى خواهم تو را اصلًا نبينم. شما در مسير اعتدالِ خود پايدار باش و از مواضع صحيح كوتاه نيا، اگر هم نمى تواند بماند و مى رود، بگذار او بِبُرَد، و حالا كه با پايدارى بر مواضع خود عملًا راه جدايى با او را پيشه كردى كار را تمام شده ندان، اين احتمال را بده كه طرف پشيمان شود و بخواهد برگردد. بنده در تجربه خودم بارها با چنين مناظرى روبه رو شده ام كه دو دوست به جهت كدورت هايى، جدا شده اند وقتى يكى از آن ها تندى نكرد چندين سال نمى گذرد كه اشكال ها روشن مى شود و آن كسى كه اشتباه مى كرد به راه برمى گردد و محكم تر از قبل هم برمى گردد، اگر هر دو با تندى از همديگر جدا مى شدند ديگر جاى چنين برگشتى نمى ماند. پس بايد در هر جدايى احتمال زياد بدهيد طرف متوجه خطاى خود بشود، اگر به كلى او را از