صفحه ١٨٥

غفلت از مرگ عامل اصلى پوچى 
اگر كسى موقتى بودن زندگى دنيايى را به قلب خود تفهيم نكند و نفهمد زندگى دنيايى يعنى چه، علاوه بر اين دنيا، در عالم قبر و قيامت فوق العاده احساس پوچى و بى محتوايى مى كند. شما مى دانيد كه هر چه از طريق غيبِ خودتان به غيبِ عالم وصل شويد جان خود را به محتوا و ثمر مى رسانيد. چون ما از طريق ارتباط درونى مان با عالم غيب واقعاً مى توانيم براى خود سرمايه هاى عظيمى از حقيقت تهيه ببينيم. در حالى كه اين كار از طريق ارتباط با پديده هاى عالم ماده ممكن نيست، چون پديده هاى بيرونى ربطى به جان ابدى ما ندارد. پس وقتى از طريق ارتباط درون با عالم غيب، جان ما سرمايه جمع كند با توجه به اين كه درون و جنبه ى غيبى ما حقيقت ماست، پس با ارتباط با باطن عالم، زندگى ما معناى حقيقى خود را به دست مى آورد. و اين در صورتى است كه حيات بيرونى را موقت بگيريم تا بتوانيم ارتباط باطنى با عالم غيب برقرار كنيم. عامل بى مايگى و پوچى حيات بشر اين است كه از ارتباط درونى خود با عالمِ غيب كه سراسر معنا و كمال است، غافل است. و اين هم به اين جهت است كه با توجه افراطى به عالم بيرون، از ارتباط درونى خود با عالم غيب محروم شده و دنيا را جدى و هميشگى مى داند. اين كه شما طورى به اين دنيا بنگريد كه گويا هميشه هست و شما هم با آن هميشه هستيد، نمى گذارد هم اكنون رابطه درونى خود را با حقايق موجود در عالم غيب برقرار كنيد و آن را سرمايه ى خود نماييد. گفت:

         ويسه و معشوق هم در جان توست             اين برونى ها همه آفات توست 

مى گويد آنچه به عنوان مطلوب خود مى طلبى در واقع در درون تو است و از طريق ابعاد درونى خود با آن ها مرتبط هستى و اين بيرونى ها همه آفات زندگى تو هستند چون پيش تو نيستند و نمى توانند هم در پيش تو بمانند. بر روى اين موضوع بايد زياد فكر كنيد، آرى، «اين برونى ها همه آفات توست» با اين برونى ها جان ما سيراب و برخوردار نمى شود، اگر نظر و رويكرد ما به بيرونِ جان ما بود، آن چيز هر چه مى خواهد باشد، سرمايه حقيقى ما نخواهد بود.
قرآن مى فرمايد: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ «1»
 ما آنچه را بر زمين قرار داديم، زينت زمين قرار داديم تا از آن طريق آن ها را امتحان كنيم و روشن شود