صفحه ٤٢٦

زيرا بر اصولى استوار نيست. انسانِ گرفتار هوس دائماً در تزلزل است. زيرا به حقيقتى پايدار تكيه ندارد، برعكس انسانى كه به حق تكيه دارد، چرا كه خدا عين وجود و عين بقاء است. وقتى خدا عين وجود و عين قرار و بقاء است. پس هركس بيشتر به خدا نزديك تر است، بيشتر در بقاء و قرار است. انسان حكيم يعنى كسى كه در استحكام و قرار است و حادثه ها صبر و آرامش او را از بين نمى برد و تزلزل شخصيت ندارد، منتظر مى ماند تا نتيجه ى مناسبِ هرچيزى به موقعِ خودش ظاهر شود و مقابله ى دشمنان او را از صبر و شكيبائى اش خارج نمى كند.

بركات يقين 
حضرت مى فرمايند صبر و پايدارى و «حُسْنِ الْيَقِينِ» مى توانند عامل دفع غم باشند. يقينِ زيبا، يعنى يقينى كه به اوج خود رسيده و در پرتو آن انسان به مديريت مطلق الهى مطمئن است، مديريتى كه احدى نمى تواند بر آن غلبه كند. در چنين شرايطى چه كسى مى تواند مانع كار ما شود و ما را غمناك كند؟ وقتى پيامبر خدا (ص) اعلام كردند كه من پيامبر خدا هستم حتى قوم و خويش هاى حضرت هم حرف ايشان را نپذيرفتند، ولى آن حضرت با همان يقين زيبا آن همه انكار را به چيزى نگرفتند و با اميدوارى كامل بر حرف خود پايدارى نمودند و در نتيجه تمام آن نگرانى ها برطرف شد و چيزى نگذشت كه جزيرة العرب اسلام را پذيرفت و سخن حاكم بر روح و روان جامعه، سخن اسلام بود. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالي عليه» نيز با پيروى از رسول خدا (ص) در دفاع مقدسِ هشت ساله با تمام جهانِ كفر مقابله كردند و با صبر پايدار و يقين زيبا همه نقشه هاى دشمن را كه براى سرنگونى نظام اسلامى دندان تيز كرده بودند، نقش بر آب نمودند و آن صبر و يقين تمام نگرانى هاى ايشان را برطرف نمود و دشمن را ناكام كرد. بر عكس امام خمينى «رضوان الله تعالي عليه» صدام بود كه در آخر عمر با تمام غم هاى عالم روبه رو شد و در هيچ صحنه اى به نتيجه نرسيد، تا آن جا كه روزها در دخمه اى پنهان بود تا بالأخره به دست آمريكايى كه او را تشويق كرد به ايران حمله كند، افتاد و نهايتاً هم كارش به اعدام ختم شد. هركس به حكمت خدا يقين كامل نداشته باشد غم هاى پى در پى تا آخر او را مى خورد.
 «حُسْنِ الْيَقِينِ»؛ يعنى اعتماد كامل به نقش حكيمانه ى خداوند در سراسر هستى، در اين حالت هيچ حادثه اى- حتى حادثه اى كه برخلاف ميل ما است- آن قدر قدرت پيدا نمى كند كه ما را