صفحه ٢٣٤

و ديگر پس انداز من به اندازه خريدن خانه نيست. گران شدن يا ارزان شدن خانه ربطى به ما ندارد. آن هايى كه بايد خانه داشته باشند دارند، آن هايى هم كه ندارند إن شاءالله بعداً صاحب خانه مى شوند. اين فكرهايى است كه نمى گذارد شما درست زندگى كنيد. حضرت مى فرمايند كه تو يا پذيرفته اى كه خدا آزادت آفريده است يا نه. اگر پذيرفته اى، چرا اسارت اهل دنيا؟ گفت:

         غير آن زنجير زلف دلبرم             گر دوصد زنجير باشد بگسلم 

مى گويد من زنجير شما انسان ها را به گردن نمى اندازم، من زنجير زلف دلبرم را به گردن دارم. كه همان زنجير بندگى خدا است، حالا در هر شرايطى اگر دوصد زنجير هم پيش بيايد همه را پاره مى كنم حتى وقتى به ظاهر در اوج سختى و تنگناهاى اقتصادى باشم.
در ادامه مى فرمايند:
 «وَ مَا خَيْرُ خَيْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ يُسْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ»
چه خيرى دارد آن خيرى كه جز با بدى به دست نيايد، و چه خوبى دارد آن آسايش و رفاهى كه جز با دشوارى ميسّر نشود.
اگر كمى فكر كنيم واقعاً مى پذيريم آن مال و ثروتى كه به من سختى برساند خير و فايده اى براى من ندارد. راستى چه فايده در بر دارد آن ثروتى كه مرا پست و حقير كند؟ همين كه تمام روح من طالب اين ماشين خاص يا خانه خاص شد اول مشكلاتم خواهد شد و همه فرصت هاى مرا مى ربايد و راحتى همراه با شرّ براى من به بار مى آورد. مى فرمايند: اين مالى كه به دست نمى آيد إلّا از طريق آلوده شدن به بدى ها و غفلت ها، خيرى در آن نيست. من ماشين و خانه اى مى خواهم كه نه اسير آن بشوم نه براى نگهدارى آن به زحمت بيفتم، چه رسد كه فرصت هايى كه بايد قلب و عقل خود را نورانى كنم همه را خرج آن نمايم. مردم طبق وعده خداوند اگر خودشان كار را خراب نكنند به اندازه رزق و نيازشان دارند.

داشتن هاى پر زحمت 
عده اى دين دارى را رها كرده و به دنبال رزق دنيايى اند. همان رزق را هم با بدى به دست مى آورند، عده اى هم در عينى كه دين دارى مى كنند در كنار فعاليت هايى كه بايد داشته باشند، آنچه را كه خداوند براى آن ها مقدر كرده به راحتى به دست مى آورند، بدون آن كه خود را آلوده به غفلت ها و گناهان بكنند. و لذا حضرت مى فرمايند: اصلًا آن مالى كه جز با شرّ بدست