صفحه ٤٠

چند نفر پاى صحبت هاى من مى آيند، در اين حالت گندم هايم را در مزرعه خودم پاشيده ام و خودم آن ها را برداشت مى كنم، در واقع خزينه دار ديگرى نشده ام. آرى فرمود:  «وَ لا تَكُنْ خَازِناً لِغَيْرِكَ»، حالا وقتى عزم ما نسبت به تلاش هايمان اين طور شد، مطمئن باشيد نور هدايت الهى جلوه گر خواهد شد و انوار الهى رخ مى نمايد و در واقع احساس به مقصدرسيدن در تلاش ها ظاهر مى گردد. اين جاست كه مى فرمايد:

چگونگى سير به سوى قيامت 
 «وَ إِذَا أَنْتَ هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّك».
چون راه خويش را يافتى، در راه بندگى پروردگارت خاشع ترين باش.
حالا كه راه خود را يافتى و متوجه شدى جهت جان را بايد به كجا انداخت، اگر مى خواهى نتيجه نهايى نصيبت شود و از اين راه بهره لازم را در رسيدن به مقصد به دست آورى، بايد عبادت الهى را پيشه اصلى خود گردانى و در مقابل پروردگارت خاشع ترين كس باش. انسانى كه راه رسيدن به مقصد را پيدا كرد بايد تمام توجه قلب خود را متوجه مقصد كند و بدون هرگونه افراط و تفريطى قلب را فقط در مقابل او فرود آورد و خاشع نمايد. مگر جز اين است كه خدا تو را به راه خودش راهنمايى كرد، پس:

         من فداى آن كه نفروشد وجود             جز به آن سلطان با احسان و جود
             من فداى آن مس همت پرست             كو به غيركيميا ناردشكست 

و لذا حضرت مى فرمايند: «فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّك» در مقابل چنين پروردگارى خاشع ترين انسان ها باش. برس به اين كه خدا تو را به راه آورد و به مقصد رساند، همه و همه لطف او بود. به فرمايش علامه طباطبايى «رحمةالله عليه»:

         من به سرچشمه خورشيد نه خود بردم راه             ذره اى بودم و مهر تو مرا بالا برد
             من خس بى سر و پايم كه به سيل افتادم             او كه مى رفت مراهم به دل دريابرد

اگر ملائكه الهى بدانند چنانچه تقاضاى شما را برآورده كردند، شما آن را لطف خدا مى دانيد و نمى گوييد: «مَن» اين نتيجه ها را گرفتم! حتماً آن را برآورده مى كنند حتى اگر تقاضا كنيد كه روى آب راه برويد! حالا به خودتان رجوع كنيد، ريشه عدم اجابت دعاها اين است كه اگر دعاها را مستجاب كنند عُجب ما را مى گيرد، كه هزار برابر بدتر از آن محروميتى است كه مى خواهيم خدا مرتفع فرمايد.