صفحه ٥٣١

صحنه آوردن عقل براى تدبّر در دين است. در شرطى كردن ها عقلِ انتخاب گر در صحنه نيست، احساسات و خيالات در صحنه است. مثل نماز خواندن مردم عربستان سعودى است كه دولت در آن جا شرايطى ايجاد كرده كه ديگر اكثر مغازه داران با شرطى شدن، همين كه صداى اذان را مى شنوند مغازه را رها مى كنند و به نماز مى پردازند، حالا اين نماز چه تأثيرى بر روح و روان آن ها خواهد گذاشت، از خودشان بايد پرسيد. پس با هر فنى و زبانى نمى توان هر حرفى را زد.

فرهنگ خنده و گسستگى فكرى 
در فرهنگ خنده و سرگرمى بايد هر چه را مخاطب مى خواهد به او بدهيد، نه اين كه هر چه حق است به او پيشنهاد كنيد، بر عكسِ فرهنگ پيامبران كه سعى مى كنند مردم را از آن سطحى كه هستند بالاتر آورند و از سطحى نگرى خارج كنند. اين كه راديو و تلويزيون در ارائه فرهنگ دينى موفق نيست و نتيجه ى كارش بسيار ضعيف است به اين علت است كه فرهنگ راديو و تلويزيون فرهنگ راضى كردن مخاطبين و مستمعين است. مجبور است موضوعات را به شدّت سطحى كند تا بينندگان و يا شنوندگان عادى بپذيرند، چون مردم عادى عموماً به اين وسيله به عنوان عامل سرگرمى نگاه مى كنند و يا ما كارى كرديم كه اين چنين نگاه كنند. فرهنگ سرگرمى اين است كه شما براى رضايت مخاطبتان حرف بزنيد كه بخندد و سرگرم شود و بگويد خوشم آمد. فرهنگ پيامبرى اين است كه ما را از ميل هاى پست آزاد كند و جهت جانمان را به طرف حقايق قدسى سير دهد و اين فرهنگ با فرهنگ خنده و سرگرمى جمع نمى شود و حضرت مولى الموحدين (ع) در سخن خود ما را متوجه اين نكته مى نمايند.

فرهنگ خنده و گسستگى تاريخى 
نيل پستمن در كتاب «زندگى در عيش مردن در خوشى» مى گويد؛ «سرگرمى ما آمريكاييان را آنچنان كرده است كه همه چيز را در مورد 24 ساعت گذشته فقط مى دانيم، و اما در مورد شصت سال گذشته كم مى دانيم و در مورد شش قرن پيش هيچ چيز نمى دانيم». درست عكس حكيمان كه خيلى به حوادث جزئى و زودگذر توجه ندارند، ولى به نواميس و حقايق عالم توجه دارند كه از كوه ها قديمى تر و پايدارترند. اگر يادتان باشد على (ع) در اوائل همين نامه به فرزندشان مى فرمايند آنچنان من در كار گذشتگان تدبّر كردم كه گويا دارم با آن ها زندگى مى كنم. در واقع، فرهنگ سرگرمى و خنده، انسان را بى تاريخ مى كند و بين افراد و گذشته ى