صفحه ٤٣٤

نهفته است ظاهر مى گردد و آن گنج صبرِ در مقابل غم هايى است كه در هر زندگى پيش مى آيد، ولى به جهت برخورد غلط با آن ها بسيارى از انسان ها و زندگى ها را متلاشى مى كند. ثانياً: «حُسن يقين» عامل ديگرى است كه در كنار عامل اول تو را از فرو افتادن در طوفان غم ها مى رهاند، زيرا در حُسن يقين انسان خوب مى داند مديريت عالمِ هستى در دست حكيمى توانا است كه با ربوبيت خود بستر تعالى انسان ها را فراهم مى كند و لذا هيچ غمى آنچنان نيست كه تو مجبور باشى خود را در مقابل آن خم كنى. با به كار گرفتن چنين رهنمودى انسان با خودِ برتر خود روبه رو مى شود و به باورى از خود مى رسد كه هرگز قبل از هجوم غم ها خود را تا اين حدّ توانا نمى يافت.
حضرت (ع) راه شكست غم را به ما آموختند تا ما در مقابل غم نشكنيم. بعد از «شكيبايى» در مقام غم ها آنچه بسيار مهم است  «حُسْنُ الْيقِينِ» است و آن تقويت اين عقيده است كه معتقديم مدير عالم، حكيم و قادر است و مطمئناً چيزى از دست او در نرفته است، پس اين حادثه كه فعلًا ما با آن روبه رو شده ايم در مديريت رب العالمين جايى دارد و دريچه ى پرورش جنبه ى الهى ما خواهد بود. اگر ما از اين زاويه به حادثه هاى ناگوار بنگريم از زاويه ى  «حُسْنُ الْيقِينِ» به آن حادثه نگريسته ايم.

عالم؛ بستر تعالى انسان 
يك اصلى كه بايد هميشه مدّ نظر ما باشد اين كه آيا انسان محور عالم است و عالم بايد هماهنگ انسان باشد يا عالم اصالت دارد و انسان بايد خود را فداى حادثه هاى عالم بداند؟ اگر بنا باشد كه يكى به گرد ديگرى بگردد عالم به گرد آدم بايد بگردد و يا آدم به گرد عالم؟ خداوند در قرآن مى فرمايد: «هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فِى الأَرْضِ جَمِيعاً»؛ «1» خداوند همانى است كه آنچه در زمين است براى شما خلق كرد. پس طبق اين آيه عالم براى انسان خلق شده و لذا حادثه هاى عالم طورى است كه در اصل و اساس در خدمت انسان هستند و براى نفع رسانى به انسان مى باشند. عمده آن است كه انسان ها طورى موضع گيرى كنند كه از چنين بسترى بهره بردارى نمايند و شروط بهره بردارى را به وجود آورند. خداوند شروط را اين طور مطرح مى نمايند كه: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن