صفحه ٣٥٩

بسم الله الرحمن الرحيم 

 «وَ تَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً، وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ. وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ. وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا»
فرزندم! خشم خود را جرعه جرعه فرو بر كه من جرعه اى شيرين تر از آن ننوشيدم و پايانى گواراتر از آن كه خشم را فرو ببرم نديدم. نرمى كن با آن كه با تو درشتى كند، باشد كه به زودى نرم شود. با دشمن خويش به بخشش رفتار كن كه آن شيرين ترين دو پيروزى است. اگر خواستى از برادرت بِبُرى، جايى براى- دوستى- او نزد خود باقى گذار كه اگر روزى بر وى آشكار گرديد، امكان برگشت داشته باشد.
حضرت به فرزند خويش فرمودند: فرزندم از سوارشدن بر شترى كه تو را به مهلكه هاى ستيز مى برد حذر كن، بعد نمونه هايى از ستيزه زدايى را مطرح كردند كه در جمع بندى حرف اين بود كه ارتباطت با برادرانت ارتباطى مسالمت آميز باشد. و فرمودند آن قدر در ارتباط با برادرت و تندى هايى كه مى كند كوتاه بيا كه گويا تو بنده ى اويى و او ارباب تو. تا بتوانيد در ارتباط با همديگر گنج نهفته محبت را از درون خود آشكار نماييد، زيرا شخصيت هايى كه روان و قلب خود را عرصه ى رقابت ها و جدال ها قرار داده اند براى خود هيچ راهى به سوى حقيقت باقى نمى گذارند. كه گفت:

         نى صفا مى ماندش، نى لطف و فر             نى به سوى آسمان راه سفر

اگر روح انسان محل لگدِ رقابت ها گشت و كار انسان مقابله با بدى ها شد، ديگر انسان گرفتار خود شده است، و راه صعود به عوالم متعالى را گم مى كند، همچنان كه امكان دست يابى به فضائل عالى را از دست مى دهد.

عوامل ايجاد خشم 
سپس فرمودند:
 «وَ تَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَانّي لَمْ ارَ جُرْعَةً احْلي مِنْها عاقِبَةً وَلا الَذَّ مَغَبَّةً»؛