صفحه ٣٠٤

هنرنمايى مى كند به من نشان بدهيد كه راضى باشد. چون قصد اين ها در كارهايشان جلب نظر افراد و به سربردن با خيالاتى است كه هرگز دست يافتنى نيست و لذا احساس ناكامى مى كنند، اين ها در آرزوهايشان دارند مى سوزند و بسيار از حقيقت و نشاط دورند. حالا شما بياييد از امروز اين طورى ورزش كنيد كه بايد بدنم نيرومند و بانشاط باشد، ببينيد چقدر آن كار براى روان تان زيبا و با نشاط خواهد بود. اما وقتى بگويى ورزش مى كنم تا بقيه متوجه شوند بنده چه توانايى هايى دارم، هركارى بكنى يكى مى آيد بهترش را انجام مى دهد. پس هميشه دلهره دارى، بعدش هم كه پير مى شوى و ديگر نمى توانى آن كارها را انجام دهى غصّه مى خورى. اگر پاى خودنمايى و آرزوهاى دنيايى وسط آمد، هر كارى تلخ مى شود و لذا حضرت فرمودند تكيه بر آرزوها سرمايه ى احمقان است.

عقل؛ حافظ تجربه ها
 «وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ وَ خَيْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَكَ»
عقل براى آن است كه تجربه ها را حفظ كنى و بهترين تجربه ها آن است كه تو را پند دهد.
مى فرمايند: هر كس از تجربه هايش استفاده نكرد عقل ندارد، چون زندگى بدون شكست نيست ولى اگر انسان نتوانست ناكامى ها و شكست هاى خود را درست ارزيابى كند بى عقل است، چون «وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ». عقل براى به خاطر سپردن و حفظ تجربه ها است، تا در آينده بتواند از آن ها استفاده كند و مسلم عقلى كه در اين جا مطرح است عقل منّور به شرع است. شما چندين بار در تاريخ ملاحظه كرده ايد؛ ملّتى كه بى دين شد حتماً اسير مى شود، چون نوع زندگى آن ها طورى مى گردد كه طمع دشمنان را براى پيروزى بر آن ها بر مى انگيزاند، يك نمونه و يا دو نمونه هم نداريم. اين قاعده را هم در پشت كردن به حضرت على (ع) در كوفه ديديد كه معاويه را جهت پيروزى بر آن ها اميدوار كرد و هم در حركات دربار قاجار ديديد كه انگلستان را اميدوار كرد به راحتى در آن ها نفوذ كند و سرنوشت ملت ايران را سال ها در دست بگيرد. بى مهرى به شيخ فضل الله نورى و بى تفاوت شدن نسبت به شهادت ايشان، آيرون سايد و امثال او را اميد داد كه مى توانند رضاخان را بر اين ملّت حاكم كنند. چه عاملى جريان غرب زده ها را اميدوار كرد كه مى شود آيت الله كاشانى را از صحنه تصميم گيرى كشور حذف كرد، جز اميدوارى مردم به روشنفكرهاى غرب زده؟ در حال حاضر چه چيز