صفحه ٥٢٤

عده اى از انسان ها، انديشمند و با نشاط هستند. يعنى انديشمندى و با نشاطى در آن ها جمع است، و عده اى هم آدميتشان را خنده تشكيل داده است. كسانى كه دنبال خنده مى دوند، از حرف حكيمانه خسته مى شوند و ديگر هيچ حرف منطقى و مفيدى آن ها را جذب نمى كند.
چرا وسايل ارتباط جمعى ما نبايد با زيربناى فرهنگى اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) برنامه هايش را تنظيم كند تا حكيمان الهى بيشتر بدرخشند نه دلقكان؟ آيا ما حق داريم زندگى خود را در اختيار بَطّالان و مضحكه گرانى بگذاريم كه ماوراء خنديدن و خنداندن، هيچ پيام معنوى و روحانى در اختيار ما نمى گذارند؟
آرى! «فَإنَّ كَثْرَةَ الضِّحْكِ تَتْرُكُ الْعَبْدَ حَقيراً يوْمَ الْقِيامَةِ». «1» زيادى خنده انسان را در قيامت حقير و رها مى كند. نه تنها در قيامت، در دنيا هم فرهنگ خنده، شخصيت فرد و جامعه را پوچ و بى محتوا مى گرداند.

فرهنگ خنده و هيجان هاى بى هدف 
توصيه هاى حضرت به فرزندشان موجب آزادگى روح و وسيله قرب انسان به خداوند مى شود. ايشان مى فرمايند: از اين كه حرفى بزنى كه موجب خنده و مسخرگى شود حذر كن هر چند آن حرف را از غير نقل كنى. نكته اى كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد فرق بين ادخال سرور در بين مؤمنين با فضاى خنده و شوخى راه انداختن است. اين كه مؤمنين بايد همديگر را خوشحال كنند چيز خوبى است ولى معنى اصلى ادخال سرور در مؤمنين اين است كه اگر بتوانيم خانه براى مؤمنى تهيه كنيم تا او را از غم بى خانمانى نجات دهيم، يا كتاب مفيدى برايش بخريم تا مشكل فكرى او را مرتفع نماييم، يا در سطح پائين تر، چيزى بگوئيم كه از نگرانى درآيد. همه ى اين ها به عنوان ادخال سرور خوب است ولى نبايد به اسم ادخال سرور فرهنگ مضحكه و شوخى را بين خودمان جارى كنيم و اسمش را ادخال سرور بگذاريم! آرى يك وقت هدف ها خنديدن و خنداندن مى شود كه حضرت ما را از اين كار نهى مى كنند ولى يك وقت بهلول وار هدفى را دنبال مى كنيم ولى در پوشش طنز آن كار را ارائه مى دهيم، اين در جاى خودش يك هنر است اما اين كار با دلقك بازى فاصله ى زيادى دارد.