صفحه ٥٢٣

بى خيال تبديل شد و مسائل اجتماعى و امور انسان ها تا مرز دلقك پردازى و دلقك پرورى تنزل يافت، آن وقت است كه مجموعه ملت در خطر است و در بحران فرهنگى قرار دارد و مرگ تدريجى، فرهنگ آن جامعه را تهديد مى كند، هرچند آن خنده و بذله از طريق مراكز رسمى مثل تلويزيون دامن زده شود و بينندگان زيادى نيز از آن استقبال كنند.
راستى در فرهنگ خنده و شوخى چه كسى آماده است بر اساس رهنمود مولى الموحدين (ع) عليه اين پراكندگى و از هم گسستگى روح اجتماع كه حاصل خنده ى افراطى است به پا خيزد؟ افراد جامعه به مرور نسبت به هم بيگانه مى شوند و هيچ انس حقيقى برجاى نمى ماند، و همه يكديگر را فقط براى خنداندن قبول دارند و از هم هيچ چيزِ ديگر نمى خواهند چون هيچ چيز ديگرى را نمى شناسند و اگر هم بشناسند، به آن اهميت نمى دهند.
وقتى تمام وجودِ يك فرهنگ از درون با خوره ى خنده و تفريح رو به نابودى است و زمانى كه عناصر اصلى فرهنگِ جامعه مثل تدبّر در دين و حضور در جلسات تفكر دينى و خلوت با خود و با خدا و ارتباط علمى و حكمى با همديگر، همه و همه در قالب لذّت و سرگرمى در آمده و بر سر سفره مصرف به يغما مى رود و فراموش مى شود، راستى چه تدبيرى بايد انديشيد و به چه چيز بايد توسل پيدا كرد؟ آيا زيادكردن كانال هاى تلويزيون و به صحنه آوردن دلقك هاى مشهور و سطحى كردن تفكر دينى، و لوس و تفريح زده كردن مستمعينِ بحث هاى دينى، و آرايش دادن مساجد و باج دادن براى ديندارشدن، و اين همه روايات در رابطه با حذر از شوخى و خنده افراطى كه از امامان معصوم (عليهم السلام) به ما رسيده را ناديده گرفتن و در اصلاح امور فرهنگى به غيرِ دين دل سپردن، چاره كار است؟!
حتماً متوجه شده ايد كه در فرهنگ شوخى و خنده و سرگرمى، قابل توجه ترين افراد براى نوجوانان و جوانان ما، دلقك ترين افرادند. و فراموش نفرماييد كسانى كه دلقكى پيشه مى كنند، عموماً از نظر سطح فكر از افراد درجه پايين جامعه هستند. حال پيش بينى كنيد اگر افراد قابل توجه جامعه، براى نسل جوان چنين افرادى باشند، چه آينده اى خواهيم داشت؟
انسان ها در دنياى جديد- كه نواميس الهى شان را رها كرده اند- آن جايى در رنج اند كه وسيله ى خنده و سرگرمى كم باشد.
راستى چرا انديشيدن يكسره كنار گذاشته شده است؟ آيا وقتى وسوسه خنديدن و خنداندن دائم زبانه كشيد، ديگر پرهاى پروازگرِ انديشيدن امكانِ پرواز دارد؟