صفحه ٥٠٢

حضرت در فرمايش خود روشن مى نمايند ميان انتخاب و جهت گيرى مردم و حكومتى كه دارند مناسبت وجود دارد.
مردم گاهى حكومت ظالم را بر حكومت عادل ترجيح مى دهند و حكومت عدل و عدالت را بر نمى تابند، در اين حال روح حاكم در جامعه طورى خواهد بود كه مردم را به باطل مى كشاند و مردمى كه از باطل پيروى كنند نعمت آزادى و انتخابِ پاك را از دست مى دهند و عملًا در چمبره ى روح حاكم بر جامعه ى خود عمل مى كنند. همچنان كه اگر مردم چنگ در حبل الله بزنند، روحى بر جامعه سلطنت خواهد كرد كه موجب آرامش و قرار و وحدت خواهد بود و مردم به نظام ثبات و اقتدار مى رسند.
آرى طبق سخن حضرت كه  «إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ»؛ پس وقتى روح حاكم بر دل و جان انسان ها تغيير كند، روح زمانه تغيير مى كند. و اين كه در بعضى از برهه هاى تاريخِ اجتماع ملاحظه مى فرمائيد همه چيز به سوى تفرقه و تزوير و نفاق است، بيش از آن كه بخواهيم تك تك افراد را اصلاح كنيم بايد روح زمانه را تغيير دهيم و بسترى فراهم نمائيم تا انسان ها با بصيرت بيشتر آنچه را بايد انتخاب كنند، انتخاب نمايند.
در روايات ائمه دين (عليهم السلام) در مورد متفاوت بودن روح زمان نكات دقيقى مطرح است، از جمله از امام هادى (ع) داريم كه حضرت (ع) فرمودند: هرگاه زمانى باشد كه عدل، بر جور غلبه كرد، حرام است كه گمان بد به احدى ببرى تا آن كه علم پيدا كنى به بدى او، و هرگاه زمانى باشد كه ظلم بر عدل غلبه كند، شايسته نيست بر احدى كه گمان خوبى برد به احدى تا آن كه خوبى را از او ببيند.

تفاوت زمانه گرگ و گوسفند و ترازو
در راستاى موضوع تغيير روح زمانه امام باقر (ع) سخنى دارند مبنى بر اين كه هر زمان اقتضائات خود را دارد و به حمران كه تأكيد داشته امام در مقابل حاكمان جور قيام كنند، مى فرمايند: اين زمان، زمانى نيست كه امام حق بتواند ظهور كند و سپس داستانى را اين طور نقل مى فرمايند:
 «به درستى كه شخصى از علماء در زمان سابق بود و پسرى داشت كه در علم پدر رغبت نمى نمود و از او سؤال نمى كرد ولى آن عالم همسايه اى داشت كه مى آمد و از او سؤال مى كرد و علم از او اخذ مى نمود، پس چون وقت مرگ آن مرد عالم رسيد فرزند خود را طلبيد و به او