صفحه ٢٢٥

نكته را دائماً در منظر خود داشته باشيد تا ببينيد حرف حضرت در رابطه با عدم حرص نسبت به دنيا چه اندازه كارساز و صحيح است. اتفاقاً امروزه كه همه در ولع دنيا دارى هستند، هنر ما بايد به نور اميرالمؤمنين (ع) اين باشد كه از طريق آن حضرت نجات پيدا كنيم. حالا كه روان اكثر انسان ها را ظلمات گرفته، هنر نهج البلاغه آن است كه مى تواند افراد را نجات دهد.
آرى مى فرمايند: «وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ» در به دست آوردن آنچه كه بايد به دست آورى ميانه رو باش. نه آن چنان از تلاش در زندگى جدا شو كه فقرت تو را بشكند، و نه آن چنان حرص بزن كه همه روحت گرفتار طلب دنيا گردد. هر كس بايد براى خودش اين مطلب را حل كند كه اگر چه اندازه از اين دنيا داشته باشد كافى است؟! به خود بگويد چقدر از اين دنيا كه داشته باشم مى توانم ادامه حيات معنوى بدهم؟! آيا اين صحيح است كه بگوييم هر اندازه كه توانستيم به دست مى آوريم و سيرى نداشته باشيم؟ اين كه همه عمر ما را مى برد. مثلًا طرف حساب كند اگر يك خانه با سه اتاق داشته باشد برايش كافى است و مى تواند به حيات معنوى اش ادامه دهد. پس ديگر ربطى به او ندارد كه فلانى خانه اى با هشت اتاق دارد. بايد بنشينيم و براى خودمان ترسيم كنيم كه از اين زندگى اگر چقدرداشته باشيم براى حيات ابديمان مى تواند مقدمه خوبى باشد. به ما چه ربطى دارد كه بقيه بيشتر مى خواهند. وقتى آدم ها حدّ و مرز داشتن دنيا را براى خود تعيين كردند، اولًا: تا ابد انرژى هايشان صرف طلب دنياى بيشتر نمى شود. ثانياً: امكان به دست آوردن دنيا از بقيه گرفته نمى شود. حضرت اول فرمودند طلب و درخواستت را از اين دنيا كم كن، بعد در راستاى چگونگى آن فرمودند ميانه رو باش، نه افراط و نه تفريط.

حرص هاى محروميت آفرين 
بعد براى روشن شدن مطلب و توجه به قواعد عالم مى فرمايند:  «فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ»؛ چه بسيار طلب ها و درخواست ها و دنبال دنيا رفتن ها كه تو را به محروميت مى كشاند. يعنى باعث مى شود كه حتى زندگى ات ربوده شود. پس در برنامه ريزى ميانه رو باش. طلبت را از دنيا كم كن و اين را بدان كه قاعده دنيا اين است كه در بسيارى مواقع طلبِ افراطى و درخواست بيشترْ تو را نسبت به آنچه هم بايد داشته باشى محروم مى كند. پس به گونه اى زندگى كن كه تمام وجودت طلب دنيا نباشد وگرنه ممكن است سرنوشت تو مانند سرنوشت