صفحه ٣٨٢

ما خوش بينى است. ظرائف زيادى در اين توصيه حضرت نهفته است، اين درست برعكس تئورى ماكياولى است كه مى گويد همه آدم ها را پست و زبون بپنداريد و فكر كنيد همه در حال توطئه براى شما هستند.
شما حتماً تجربه كرده ايد آن هايى كه گرفتار خط و خطوط سياسى مى شوند دائماً شيطان در آن ها نسبت به افراد سايه ذهنى درست مى كند و لذا هيچ كس را آن طور كه هست نمى بيند. هر حركتى را توطئه اى ضد خود به حساب مى آورند، طرف آمده احوالش را بپرسد مى گويد حتماً يك نقشه اى دارد. حضرت (ع) درست عكس اين را به ما توصيه مى كنند كه:  «وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيراً تَصَدَّقْ ظَنَّهُ» اگر كسى به تو گمان خير دارد گمان او را تصديق كن. نگو نكند توطئه اى در كار است. وظيفه ما اين است كه اجازه ندهيم شيطان ما را نسبت به گمان خير او بد بين كند. آرى يك وقت هست خود آدم مى فهمد كه اين دارد دروغ مى گويد. اين جا ديگر نبايد به فهم و عقل خود پشت كنيم. صحبت آن است كه آدم مسلمان نبايد تحت تأثير بدبينى ها زندگى خودش را لگدمال كند. اين سالم تر است از اين كه بگوييد شايد دروغ مى گويد. نگذار محيط دوستى و رفاقت با احتمالات و گمان هاى بد ضايع شود. و نيز ممكن است كه حضرت بخواهند بفرمايند اگر كسى گمان نيك به تودارد تو با اعمالت كارى كن كه گمان او تصديق شود.

دوستى هاى پايدار
در ادامه مى فرمايند:
 «وَ لَا تُضِيعَنَّ حَقَّ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَينَكَ وَ بَينَهُ فَإِنَّهُ لَيسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ»؛
حق برادرت را با اعتمادى كه بين شما هست ضايع مگردان، زيرا در آن صورت كسى را كه حقش را ضايع كرده اى برادرت نخواهد بود.
فضاى بحث را فراموش نفرماييد، بنا است ارتباط بين انسان ها سالم باشد تا بتوانند به كمك اسلام در صعود روحانى خود موفق گردند. در همان رابطه در اين فراز مى فرمايند: تو حق ندارى حق برادرت را به اعتماد اين كه بين شما و او ارادت هست ضايع كنى. اگر چنين كردى برادر او محسوب نمى شوى و فقط ادعاى برادرى او را دارى.