صفحه ٣٤٨

تنفس آزاد
سپس نكاتى را كه بايد نسبت به برادران دينى رعايت كرد برمى شمارند و مى فرمايند:
 «احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ»
موارد زير را نسبت به برادرت بر خود حمل كن:
1) «عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ»؛
وقتى دورى مى كند، نزديكى را بر خود حمل كن و خود را به پيوند با او وا دار.
2) «وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَ الْمُقَارَبَةِ»؛
و وقتى روى بر مى گرداند، تو مهربانى را بر خودت حمل كن، و خود را به نزديكى و مهربانى با او وا دار.
3) «وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ»؛
و وقتى كه بخل مى ورزد، تو خود را به بخشش بر او وا دار كن.
ملاحظه بفرماييد چگونه حضرت مى خواهند انسان از هر گونه رقابت و دوگانگى نسبت به افراد نزديك خود آزاد باشد. يك وقت در مقابل بخلى كه افراد نسبت به ما اعمال مى كنند ما هم به همان نحو با آن ها برخورد مى كنيم و عملًا خود را وارد تنگنايى مى كنيم كه آن افراد در آن قرار دارند. اين همان لجبازى است كه موجب ايجاد سايه هاى ذهنى است، در اين صورت ديگر تو آزاد نيستى، وقتى مى گويى حالا كه او بُريد، من هم مى بُرم، يعنى تو انتخاب آزاد نكرده اى، در قالبى كه او برايت ساخته انتخاب كرده اى، ديگر نمى توانى تنفس آزاد داشته باشى، و به همين اندازه ارتباط خود را با عالم غيب و معنويت قطع مى كنى، حضرت مى فرمايند در اين موارد درست برعكس عمل كن، بگو اگر او مى بُرَد يا اگر بخل مى ورزد من عكس آن عمل مى كنم، تا از فضاى تنگ رقابت و لجاجت آزاد شوى و بتوانى بهترين تصميم ها را بگيرى و تصميماتت تحت تأثير سايه سياه لجاجت ها انجام نگيرد. حالا حساب كن اگر وارد ورطه هلاكت بارِ جواب گويى به دشمنى هاى اين گونه افراد شُديد و قصه ى تو بِكش، من بِكش بين شما و افراد پيش آمد، آيا ديگر روح و روانى مى ماند كه به سوى آسمان قصد سفر داشته باشد؟ آن چنان قلب انسان خراب مى شود كه بوى انتخاب آزاد هرگز به جانش نخواهد رسيد.
4) «وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ»؛
وقتى دورى مى كند نزديك شدن را بر نفس خود حمل كن.