صفحه ٣٩٥

بسم الله الرحمن الرحيم 

 «... وَاعْلَمْ يا بُنَيَّ! انَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ انْتَ لَمْ تَأْتِهِ اتاكَ ما اقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَة وَالْجَفا عِنْدَ الْغِني انَّ لَكَ مِنْ دُنْياكَ، ما اصْلَحْتَ بِهِ مَثْواكَ وَ انْ جَزِعْتَ عَلي ما تَفَلَّتَ مِنْ يَدَيْكَ فَاجْزَعْ عَلَي كُلِّ ما لَمْ يَصِلْ الَيْكَ اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ»
اى فرزندم ...! بدان كه رزق، دو رزق است: رزقى كه تو به دنبال آن هستى و رزقى كه آن به دنبال تو است، رزقِ نوع دوم طورى است كه اگر هم به سوى آن نروى، به سوى تو مى آيد. چه زشت است فروتنى به هنگام نياز و ستم كارى به هنگام بى نيازى. دنياى تو براى تو همان قدر است كه قيامتت را اصلاح كند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستى، پس نگران باش براى همه آنچه در دست ندارى. از آنچه نبوده است بر آنچه بوده دليل بگير، كه كارها شبيه يكديگرند.

دستورات دين، عامل جهت گيرى به سوى عالم غيب 
بعد از آن كه حضرت اميرالمؤمنين (ع) به فرزندشان توصيه كردند، از عواملى كه تو را گرفتار خودت مى كند برحذر باش. مى فرمايند: نگرانى از رزق يكى از عوامل گرفتارى انسان به خودش و غفلت از خدا است، و در اين فراز به اين نكته مى پردازند. «1»
روح انسان در ذات خود، توان ارتباط با عالم غيب را داراست، چون جنسش مجرد است، به اصطلاح «روح انسان فعّال است، نه منفعل» و استعداد ارتباط با عالم غيب در آن هست، مشكل انسان گرايش ها و توجّهاتش به عالم مادون است كه مانع اين ارتباط شده است. هر اندازه روح انسان اسير حرص ها، غضب ها و شهوات شد، به همان اندازه ارتباطش با عالم غيب بريده مى شود. درست است كه جنس روح، جنس ارتباط با عالم غيب است، ولى جهتش اگر جهت ارتباط با عالم غيب نباشد، از ارتباط با عالم غيب محروم مى شود. تمام دستورات دين براى آن است كه اين جهت گيرى را اصلاح كند و وقتى از اين زاويه به دستورات دين بنگريم