صفحه ٢٩١

سر برآورده، حالا در حد خيال آن ها باشد و يا واقعاً آن ها را به دست آورند و با آن ها باشند، در هر صورت زندگى احمقانه اى است. حضرت (ع) مى فرمايند حالا كه پذيرفتى گاهى سختى ها درمان است و نيز بعضاً آن هايى كه صورت نصيحت كننده ندارند و به ظاهر خشن اند، نصيحت گراند، پس فرزندم مواظب باش كه آرزوهاى بلند نداشته باشى. چون هر كس با آن چه در اختيار دارد بايد صعود معنوى خود را شروع كند. سكوى پرواز او همان چيزى است كه در دست دارد. اما اگر گرفتار آرزوهاى دنيايى شد فرصت صعود معنوى خود را صرف به دست آوردن آرزوهاى خيالى خود مى كند.
انسان با پذيرفتن شرايطى كه در آن قرار دارد مى تواند زندگى را شروع كند، ولى اگر گرفتار آرزوهاى خيالى شد هيچ وقت زندگى را شروع نمى كند و يك عمر به دنبال ناكجا آباد مى دود تا بعد كه به آن رسيد زندگى را شروع كند، بعدى كه هرگز پيش نمى آيد، در نتيجه بدون آن كه زندگى را شروع كند عمرش تمام مى شود. اگر در همين شرايطى كه هستى زندگى را شروع كنى به راحتى احساس بودن خواهى كرد. به عنوان مثال؛- آن هايى كه مجرد هستند يك طور حرف من را گوش بدهند و آن هايى كه متأهل هستند ياد مجردى خودشان بيفتند و به حرف بنده عنايت كنند- ببينيد بعضى از عزيزانى كه مجرد هستند مى گويند حالا نمى شود زندگى كرد، وقتى ازدواج كرديم زندگى را شروع مى كنيم، متأهل ها هم مى گويند هنوز كه زندگى را شروع نكرده ايم چون هنوز خانه نداريم، خانه دارها مى گويند حالا كه زندگى نمى كنيم وقتى براى بچه ها سر و سامانى دست و پا كرديم زندگى را شروع مى كنيم. در حالى كه وقتى فرزندانشان را به سر و سامان رساندند تازه با انبوهى از كارهاى دوره پيرى روبه رو مى شوند، از ناتوانى بدن بگير تا قديمى شدن خانه و از راه رسيدن نوه ها و غيره، كه بايد فكرى براى آن ها كرد. حالا با اين رويكرد به دنيا اين انسان ها چه موقع زندگى خواهند كرد و از دنيا بسترى براى اصلاح خود و سير به سوى ابديت دست و پا مى كنند؟ اين ها در هيچ قسمتى از حيات خود زندگى نمى كنند. چون بند آرزوها هستند. عملًا اين آرزوها همه چيز را از ما گرفته است، ما را به دنبال خود مى كشاند تا زندگى ما را به هيچستان ببرد.

وقتى زندگى شروع مى شود
اما اگر بر عكسِ آن نوع رويكرد به دنيا، همين حالا كه اين جا نشسته ايد ذهنتان را از آرزوهاى خود خالى كنيد، به خوبى با خودتان روبه رو مى شويد و زندگى حقيقى شروع