صفحه ٥٥١

است. مى خواهند تا آنجا كه ممكن است روح زنان در عالَمى ديگر غير از عالَم ارتباط با نامحرمان به سر ببرد، تا آزاد و آرام هسته توحيدى خانه شكل بگيرد و رشد كند.
با شعار اين كه زنان بايد اجتماعى باشند و روحيه ى باز داشته باشند صفاى بين زن و شوهر را به هم مى زنيم و نمى فهميم اين شعار در همه جا و براى همه كس، شعار خوبى نيست. مثالى هست كه مى گويند؛ «ملا» رفت بازار ديد يك گاو آوردند تا بفروشند. صاحب گاو گفت باردار هم هست، متوجه شد كه سريعاً آن را خريدند و گران تر هم خريدند. فردا كه براى خواستگارى دخترش آمدند، براى اين كه او را بپسندند گفت: دختر ما باردار هم هست! غافل از اين كه هر حرفى همه جا كارساز نيست. بعضى ها فكر كرده اند خوب است زن هم مثل مرد اجتماعى باشد و با نامحرمان اختلاط داشته باشد. مردِ حسابى همان طور كه بارداربودن براى گاو خوب است و نه براى دخترى كه هنوز ازدواج نكرده، براى مرد هم خوب است اجتماعى باشد و خجالتى نباشد واجتماعى بودن به اين معنى كه زنان ما بى پروا با نامحرمان ارتباط داشته باشند براى زنان حُسن نيست و علاوه بر اين با اين روش جنبه ى اطمينان مرد نسبت به همسرش از بين مى رود، و آشفتگى هاى شديدى در روح زن به وجود مى آيد كه در نهايت موجب سقوط خانواده مى شود.

         مرغى كه خبر ندارد از آب زلال             منقار در آب شور دارد همه حال 

ما نمى دانيم با اين شعارهاى وارداتى از غرب چه نتيجه اى حاصل جامعه ى ما و زنان ما مى شود. نه زنان ما مى دانند چه عظمت هايى را از دست داده اند و نه مردهايمان مى دانند چگونه فضاى امن و پاك خانه از دست مى رود.

محروميت بزرگ 
حضرت مى فرمايند: اگر مى توانى كارى كن كه غير تو را نشناسند. اين توصيه مسلّم به اين معنى نيست كه پدر و برادر شما را هم نشناسد بلكه منظور آن است كه گرفتار موضوعاتى از اجتماع نشود كه مربوط به حوزه ى مردان است و از اين طريق دغدغه هايى وارد زندگى خصوصى شما شود كه روح زنان را آزار مى دهد. به همسر شما چه مربوط است كه در اداره و بازار رقيب شما چه كسى است؟ به همين جهت در ادامه مى فرمايند: «لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا»؛ كارى كه بيش از توانايى زنان است بر دوش آن ها مگذار. به عبارت ديگر امورى كه موجب فشار روحى به زن است بر آن ها وارد مكن، چون زنان مانند گُل بهارى اند و