صفحه ١٢٦

مدام انواع ابزارها و واسطه ها را به رخ شما بكشد. ما دليل قاطع داريم كه خداوند هر مشكلى را حل مى كند، ولى شيطان ضدّ حرف امام را به ما القاء مى كند. امام (ع) مى فرمايند: «تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ»؛مى خواهد كه تو از او رحمت بخواهى، تا او به تو رحمت كند، شيطان مى گويد مگر مى شود. گفت:

         گر يار بى نظير است ما نيز ناگزيريم             ما را وجودى از او، او را ظهورى از ما

اقتضاى خدايى خدا آن است كه خدايى كند. حال آيا خدا بودن به بخشيدن است يا به نبخشيدن؟ خدا دوست دارد ببخشد پس مى خواهد كه ما دعا كنيم تا دعاى ما را مستجاب كند و در اين راستا به جاى آن كه مالك سنگ و آجر شويم، خدا سرمايه ى جان ما گردد. اگر خداوند خودش را دوست داشته باشد، دوست داشتن از سر رفع نقص نيست، دوست داشتن از سر تشديد فيض است. در حديث قدسى داريم: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً، فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لُاعْرَف»؛ «1» من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را خلق كردم كه شناخته شوم. اين نوع خواستن و دوست داشتن، دوست داشتن از سر فيض است تا مردم در قلب خود سرمايه اى به عنوان خدا داشته باشند. حال بر اين اساس خداوند دوست دارد ببخشد. خداوند به دنبال كسى است كه بگويد بده تا بدهد؛ فرمود: «لِيُعْطِيَكَ» تا به تو عطا كند.

دعا و رابطه بى واسطه با خدا
حضرت در ادامه مى فرمايند:
 «وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ»؛
و بين خودش و تو واسطه قرار نداده تا آن واسطه او را از تو محجوب كند. كارى كرده تا همين كه اراده كنيم او را نزد خود بيابيم. چون شما ذاتاً مجرّديد و آزاد از زمان و مكان. خدا هم به نحو اطلاق مجرّد است. بين مجرّد با مجرّد فاصله اى نيست، مادّه كه نيستند كه بُعد داشته باشد، پس شما در ذاتِ مجردِ خود همه جا هستيد. «مَنِ» انسان لامكان و لازمان است، خدا هم به نحو اطلاق محدود به مكان و زمان نيست، پس شما با خدا هيچ فاصله اى نداريد، براى ارتباط با خدا فقط توجّه به او كافى است، همين كه قلب از حجابِ مخلوقات آزاد شد و نظرِ