صفحه ٢٧٠

 وقتْ تنگ و مى رود آبِ فراخ             پيش از آن كز هِجر گردى شاخ شاخ 
             شُهره كَهْريزى ست پرْ آبِ حيات             آب كِش، تا بَردَمَد از تو نبات 
             آبِ خضر از جوى نطق اولياء             مى خوريم اى تشنه غافل بيا
             ما چون آن كُرّه، هم آب جو خوريم             سوى آن وسواس طاعن ننگريم 

اگر در تمدن غرب خوب تأمل كنيد مى بينيد اين تمدن، تمدن انفجار و بحران است، نه تمدن حكمت و آرامش. تمام برنامه هايش بر مبناى عجله است و همه آن ها حاصل غفلت از امثال سخنانى است كه حضرت در اين فراز مطرح فرمودند كه: «چه بسيار دونده و تلاش كننده اى كه به سوى ضرر خود مى دود». در اسلام دستور «سِير در زمين» داريم، يعنى برويد و نتيجه كار ملت هايى را كه به انبياء خود پشت كردند ببينيد. در يك حركت تاريخى- جغرافيايى ببينيد چگونه كفرِ اقوام گذشته نابودشان كرد. مى فرمايند: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ «1» آيا در زمين نگشته اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بوده است، آن ها به مراتب از حيث تعداد بيشتر از آنان و از حيث نيرو و آثار در روى زمين استوارتر بودند ولى آنچه به دست مى آوردند به حالشان سودى نبخشيد.
اين نوع سيرِ تاريخى- جغرافيايى در زمين، كار خوبى است و موجب عبرت مى شود. اين غير از كارى است كه عده اى با تقليد غرب انجام مى دهند، مثلًا دانش آموزان را مى برند، نيم ساعت اين موزه را ببينند. بعد سريع يك سرى به آرامگاه حافظ مى زنند و بعد آرامگاه سعدى را هم همين طور ببينند، و ديگر هيچ! اين كار، سير در زمين نيست يك نوع وقت كُشى و يا تفريح است، بيشتر مى توان گفت همان تحرك بى ثمر و پر ضرر است كه حضرت ما را از آن منع مى كنند. مى فرمايند: چه بسيار دونده هايى كه به سوى ضرر مى دوند. چيزى كه شما در سر تا پاى تمدن غربى با آن روبه رو هستيد همين است. اين تمدن، تمدن عجله است و عملًا با شتابِ زياد به دور خود پيله مى بافند تا خود را در درون حاصل تلاش خود خفه كنند.

حجاب هاى پُرحرفى 
در همان راستا و در يك نمونه قابل لمس مى فرمايند: