صفحه ٣٤٤

مى گذرد را فرصت بگير. به آسمان وجودت برس، آسمانى بشو، حرف بنده در شرح اين فراز تمام شد ولى مطمئن باشيد مطلب تمام نشد، در عمل متوجه اساسى بودن آن خواهيد شد.

روحيه هاى ويران شده 
سپس در ادامه مى فرمايند:
 «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَجْمَحَ بِكَ مَطِيَّةُ اللَّجَاجِ»
و بر حذر باش از آن كه روحيه لجبازى بر تو حكومت كند.
 «إِيَّاكَ» به معنى الحذر الحذر است يعنى سخت پرهيز كن از اين كه در تو لجبازى ها جمع شوند و سوار مركب لجبازى بشوى و ريشه تصميم گيرى هايت بر اساس لجبازى ها باشد.
انسان بايد با بدى ها مخالف باشد ولى اگر شخصى مرتكب كار بدى شد اين طور نيست كه ما بايد سريعاً او را در جبهه مقابل خود قرار دهيم و انواع مخالفت ها را با او شروع كنيم و به اصطلاح پايه ى لجبازى با او را محكم كنيم، چون واقعاً محذورات او را نمى شناسيم، شايد بدى آن كار را نمى دانسته، شايد مجبور بوده و بعد پشيمان شده است. عمده آن است كه ما طورى روح و روان خود را تربيت كنيم كه به دنبال جبهه سازى با ديگران نباشيم. بعضى ها آنقدر نسبت به اصلاح خود كوتاهى كرده اند كه در هر حركتى به دنبال رقيبى براى خود هستند تا در قالب رقابت با او و از لج او كارى را انجام دهند، سراسر زندگى خود را مشغول لجاجت ها كرده اند، حتى با همسر و فرزندان خود لجاجت دارند و نه رفاقت، گويا بدون درگيرى با بقيه نَفَس هم نمى توانند بكشند، اگر مسافرت و تفريح هم مى رود به قول خودش براى رو كم كنى مى رود. حالا شما حساب كنيد آيا روح و روان اين فرد هيچ بهره اى از آن تفريح مى برد؟ همه چيز را بايد در قالبى ببرد كه بتواند تفسير جناحى بكند، حتى اگر شما به عنوان يك سخن زندگى ساز توصيه اميرالمؤمنين (ع) را در جمعى مطرح كنيد كه مثلًا حضرت مى فرمايند: «از لجاجت برحذر باشيد» مى پرسد منظورت چه كسى بود. سايه ى رقابت با افراد، سراسر روح او را اشغال كرده تا آن جا كه نمى تواند فكر غلط را بشناسد و خود را از آن آزاد كند. حضرت اميرالمؤمنين (ع) در جاى ديگر به ما توصيه كرده اند به جاى درگيرى با جاهل، جهل را بشناس و از آن دورى كن، با جهل جاهل مخالفت كن، ولى ما به دنبال درگيرشدن با جاهل هستيم.
روحيه اى كه در نهايت منجر به تروريسم مى شود از همين لجاجت ها ريشه مى گيرد، چون حالا كه راه اصلاح خود را گُم كرد ويرانگرى را پيشه مى كند. كسى كه روحيه لجاجت خود