صفحه ٢٦٤

گشت، وديگر با آن خدا به سر نبرد، نمى تواند با آن چه دارد زندگى كند، حتى اگر آنچه دارد همه دنيا باشد.

آفات حرص عنان گسيخته 
در بررسى تاريخ غرب ملاحظه مى فرماييد كه غرب به بهانه ى ضعف هاى كليسا و كشيشان، از نظر فكرى و فلسفى به كلى به دين پشت كرد و لذا به اسم ايجاد زندگى بدون خدا و محدودكردن خدا در باورهاى شخصى، روحيه اى را در بين افراد حاكم كرد كه ديگر به هيچ چيز قانع نيستند و بر اين اساس، روحيه ى استعمار و تجاوز به بقيه ملت ها شكل گرفت. حدود پنج قرن است كه غرب به جهت حرصِ عنان گسيخته، طفيلى ساير ملل شده و با مكيدن خون بقيه ملت ها زندگى را ادامه مى دهد. غرب چوب روشنفكرهايى را مى خورد كه به جاى انتقاد به دينِ تحريف شده ى كشيشان، اصل دين دارى را زير سؤال بردند و در اثر تبليغات پى در پى كم كم ارتباط مردم با دينِ خدا قطع شد. بهشت فروشى كشيشان بهانه به دست روشنفكران داد، ولى به جاى آن كه بهشت فروشى را مورد انتقاد قرار دهند، دين دارى را نشانه رفتند و نتيجه اش آن شد كه ديگر از آنچه خداوند در اختيار آن ها قرار داده بود راضى نشوند و راه ارتباط با غنى مطلق را در قلب هاى خود بستند. اين همان سياستى بود كه روشنفكران زمان مشروطه مى خواستند در ايران هم پياده كنند چيزى كه شيخ فضل الله نورى «رحمةالله عليه» متوجه شد و جان خود را بر سر آن گذاشت و پيام آن خطر را به تاريخ رساند. شما از تاج گذارى رضاخان در سال 1305 به بعد مى بينيد كه با تلاشِ به اصطلاح روشنفكران، بى دينى عده اى از افراد جامعه را فرا گرفت، به اسم انتقاد از روحانيت، ديندارى و احكامى كه پيامبر خدا (ص) آورده بودند، زير سؤال رفت، ارتباط با خدا قطع شد و به شدت در دنيا خواهى حريص شدند و همه انرژى خود را در داشتن دنياى بيشتر صرف كردند و در نتيجه مشكلات خاص آن زمان به صحنه آمد. جامعه ما هنوز كه هنوز است وارث چنين طرز فكر و چنين شخصيت هايى است. حضرت (ع) با توجه به همه اين نكات مى فرمايند: فرزندم! حفظ و بهره مندى از آن چه در دست خودت هست براى من محبوب تر است از طلب و آرزوى آنچه در دست مردم است، و تلخى يأس از آنچه در دست مردم است، بهتر است از درخواست از مردم. به نظر مى رسد سخن حضرت كاملًا روشن است ديگر بايد خودمان تصميم بگيريم كه از آن چه در اختيارمان هست خوب استفاده كنيم. و به راحتى آن ليوانى را كه در اختيار داريم زمين نگذاريم، به اميد اين كه فنجان