صفحه ١٧٤

شما فكر مى كنيد چه چيز باعث مى شود كه ذهن انسان مشغول اين دنيا باشد و نتواند بالاتر از دنيا را ببيند؟ جز اين نيست كه نه كوچكى دنيا را مى بينم و نه بى كرانگى ابديت را. فكر مى كنيد چه پيش مى آيد اگر بنده و يا جناب عالى سرمان را بگذاريم زمين و بميريم. مسلم بدانيد هيچ چيز پيش نمى آيد و براى هيچ كس هيچ چيزى پيش نمى آيد. مگر براى وَهم ها و خيالاتشان، بايد آن هايى كه به بنده يا جنابعالى تعلق دارند تعلقشان را كم كنند. من كه نبايد غصه بخورم كه اگر مُردم فرزندم گريه مى كند و غصه مى خورد. حبّ پدر و فرزندى قصه اش جداست. اما اين كه بيايم دنيا را انتخاب كنم تا فرزندم غصه نخورد اين غفلت فوق العاده بزرگى است.

ما مى مانيم و خدا
بهر حال بايد متوجه بود آنچه واقعيت دارد تنهايى من است با خدا و بعد از مرگ اين واقعيتِ انكار ناپذير خود را مى نماياند و خداوند در قرآن ما را متذكر اين نكته ى مهم مى كند و مى گويد در قيامت خداوند ندا سر مى دهد كه: «وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُم مَّا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاء ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاء لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنكُمْ مَا كُنتُمْ تَزْعُمُونَ»؛ «1»
 و همان گونه كه شما را نخستين بار آفريديم اكنون نيز تنها به سوى ما آمده ايد و آنچه را به شما عطا كرده بوديم پشت سر خود نهاده ايد و شفيعانى را كه در كار خودتان شريكان خدا مى پنداشتيد با شما نمى بينيم، به يقين پيوند ميان شما بريده شده و آنچه را كه مى پنداشتيد از دست شما رفته است.
آرى آنچه داريم پشت سر مى گذاريم و ما مى مانيم و خداى ما. مولوى در اين رابطه مى گويد:

         حق تعالى خلق را گويد به حشر             ارمغان كو از براى روز نشر
             جِئْتُمُونا وَ فُرادَى بى نوا             هم بدان سان كه خَلَقْناكم كذا؟
             هين چه آورديد دست آويز را             ارمغانى روز رستاخيز را
             يا اميد باز گشتنتان نبود             وعده ى امروز باطِلْتان نمود