صفحه ٣٧٣

عمر قبله ى يك طايفه به حساب مى آيند. بالأخره توصيه ى حضرت، كار مى برد. يك فرهنگ جديد بايد در زندگى ما به وجود بيايد تا جايگاه سخن حضرت روشن شود. آن وقت به جاى اين كه تعجب كنيد چرا اميرالمؤمنين (ع) همه را دوست دارند. برايتان اين نوع برخورد طبيعى و متعالى مى شود و به زيبايى و عظمت كار حضرت پى مى بريد.
در اواخر عمر امام خمينى «رحمةالله عليه» يكى از نزديكان دفتر ايشان نامه نوشت كه آقا شما كدام يك از دو خطى كه در انقلاب ايجاد شده است را حق مى دانيد؟ امام خمينى «رحمةالله عليه» در جواب نوشتند: من همه ى آن ها را مسلمان مى بينم، اصلًا دو تا نمى بينم، هرچه نگاه مى كنم همه را مسلمان مى بينم. به تعبير بنده اين دوتاهايى كه بعضى ها مى بينيد سايه ى خشم اند، من دوتايى نمى بينم. واقعاً خشم بين انسان ها مرز ايجاد مى كند، وگرنه بسيارى از اين دوتايى ها دوتايى نيست، اين ها همه اش سايه هاى خشمى است كه بايد فرو خورده مى شد، و سايه ى تندى هايى است كه بايد در مقابل آن نرمى پيشه مى كرديم.
وقتى توفيق پذيرش توصيه حضرت نصيبمان شد انسان به جايى مى رسد كه در دفع اختلاف دست به انتخاب هاى تاريخ ساز مى زند. حضرت امام خمينى «رحمةالله عليه» بلند مى شوند مى روند، به ديدن آقاى شريعتمدارى با آن همه مشكلاتى كه او براى انقلاب به وجود آورد. ولى حضرت امام خمينى «رحمةالله عليه» خيلى راحت مى توانند به ديدار ايشان بروند، در صورتى كه آقاى شريعتمدارى به عنوان يك مجتهد روبه روى امام خمينى «رحمةالله عليه» ايستاد. او حزب جمهورى خلق مسلمان را راه انداخت و چقدر ضد انقلاب زير پوشش آن حزب قرار گرفت و آن قائله تبريز را در مقابل انقلاب راه انداختند، ولى امام «رحمةالله عليه» به ديدن او رفتند و فرمودند نه تنها دست مراجع بلكه دست طلبه ها را هم مى بوسم. اين يك راه است، كه بلند مى شود و به خانه آقاى شريعتمدارى مى رود، راهى كه اميرالمؤمنين (ع) به همه ى ما آن را توصيه مى فرمايند. نتيجه اين مى شود كه اگر طرف زمينه اصلاح داشت اصلاح مى شود و اگر زمينه اصلاح نداشت نابود مى شود.

شيرين ترين پيروزى 
حضرت مولى الموحدين (ع) در ادامه مى فرمايد:
 «وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ»؛
به دشمنت بخشش و بزرگى نشان بده كه آن شيرين ترين آن دو پيروزى است.