صفحه ٢٤٦

خانه اش در زمين فرو برديم و گروهى نداشت كه در برابر خدا او را يارى كنند و خود نيز نتوانست از خود دفاع كند.
پس اصل اوليه را فراموش نكنيم كه بنا به فرمايش حضرت هركس به اندازه سهم و قسمتش مى خورد و نه بيشتر. آرى  «فَإِنَّكَ مُدْرِكٌ قَسْمَكَ وَ آخِذٌ سَهْمَكَ»؛ تو دريافت كننده آن چيزى هستى كه سهمت است، بقيه اش چى؟ بقيه اش مال تو نيست. هرچند در دست تو باشد.

كم ولى با بركت 
 «وَ إِنَّ الْيَسِيرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَكْرَمُ مِنَ الْكَثِيرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ كَانَ كُلٌّ مِنْهُ»؛
مقدار اندكى كه از طرف خداى سبحان برسد افضل و گرامى تر است از مال فراوانى كه از دست خلق بگيرى.
اگر بناست زندگى زمينى بسترى باشد جهت تعالى انسان به سوى عالم قدس و معنويت، مسلّم انسان در اين بستر نبايد گرفتار نيازهايى باشد كه به سختى به دست مى آيد، و آن نيازها همان هايى است كه خداوند براى انسان فراهم مى نمايد. و لذا حضرت مى فرمايند آنچه از طرف خدا به آسانى به دست مى آيد اعظم و اكرم است از آن كثيرى كه از طرف خلق به تو مى رسد. به اين نكته نيز مى خواهند اشاره بفرمايند كه گاهى ما در ارتباط با مردم دكّان ها و بساطها پهن مى كنيم و از آن طريق مردم را جذب مى نماييم و چيزهايى هم به دست مى آوريم ولى آنچه در رابطه با خدا به دست مى آوريم بدون آن كه لازم باشد بساط ارتباط با مردم راه بيندازيم، براى ما بهتر است. انسان اگر از بركات مسير الهى غفلت نمود تمام تلاش و فكر خود را براى جلب توجه و حيران كردن مردم صرف مى كند و در اين حال در بى بركتى كامل گرفتار مى شود و با همان بساط خود را هلاك مى كند.

         مارگيرى اژدها آورده است             در شكارش خون دل ها خورده است 
             از براى آنكه گويندش زهى             بسته است بر گردن جانش زهى 

براى اين كه مردم به او بگويند ماشاءالله، عملًا برگردن خودش طنابى بسته و خود را خفه مى كند. بعضى انسان ها براى اينكه زندگى شان را از سادگى خارج كنند و نزد ديگران هيبت پيدا كنند خود را گرفتار تلاش هاى بى مورد مى كنند، و از بس زندگى و روحشان آشفته است