صفحه ٣٩٧

تحليل هاى غلط نسبت به فقر و ثروت 
حضرت پس از توجه دادن به اين نكته كه رزق حقيقى به دنبال انسان مى دود و او را طلب مى كند مى فرمايند:
 «ما اقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحاجَة»؛
چقدر زشت است در موقع نياز، انسان خود را خوار كند.
چون آن رزقى كه بناست براى تو بيايد، كه مى آيد و آن رزقى هم كه براى تو مقدّر نشده كه نمى آيد، پس چرا خود را در مقابل اهل دنيا، خوار و ذليل مى كنى؟ با توجه به اين كه وقتى خود را در مقابل صاحبان ثروت سبك و ذليل مى كنى، رزقت اضافه نمى شود، چه جاى چنين كارى؟! در ادامه مى فرمايند:
 «وَالْجَفا عِنْدَ الْغِنا»؛
و چه زشت است ستمكارى به هنگام بى نيازى!
چون فكر كرده اى آنچه به تو رسيده است خودت به دست آورده اى، نمى فهمى كه آنچه به عنوان رزق فعلًا در اختيار توست، خداوند اين چنين مقدّر كرده تا در اين شرايط امتحان بدهى، فكر مى كنى تو خودت آن ثروت را به دست آورده اى و مال تو است.
ظلم و تكبّر در موقع ثروتمندى از آن جا ناشى مى شود كه انسان تصوّر كند خودش اين ثروت ها را به دست آورده است و هر كارى دلش بخواهد مى تواند با آن ها انجام دهد، ولى وقتى فهميد قاعده اى در عالم جارى است و طبق آن قاعده و سنّت به او چنين ثروتى رسيده است، طور ديگرى با ثروتش عمل مى كند.
در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بينشِ باطل داريم: يكى فقيرى كه فكر مى كند به نفعش بوده است كه بيشتر داشته باشد و ديگر ثروتمندى كه فكر مى كند دارايى اش برايش بزرگى و كمال آورده. براى اصلاح چنين افكار غلطى قرآن مى فرمايد: «فَامّا الْانْسانُ اذا مَاابْتَليهُ رَبُّهُ» «1»
 وقتى پروردگارِ انسان، بخواهد او را امتحان كند، دو نوع برخورد با او دارد، «فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبّي اكْرَمَنِ»؛ يا او را با ثروت محترم مى دارد و او مى گويد: پروردگارم مرا گرامى داشت «وَ امّا اذا مَاابْتَليهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبّي اهانَنِ»؛ و يا او را با محدود كردن ثروت، امتحان مى كند و او مى گويد: پروردگارم مرا سبك شمرد. خداوند پس از طرح اين دو بينش