صفحه ٨٠

مثلًا فرهنگِ داشتن مهمانخانه چند سالى است كه وارد زندگى ما مسلمان ها شده است، عموماً انسان هاى مرفّه و يا بى دين مهمانخانه و اطاق هاى تو در تو داشتند ولى مردم عادى يك اطاق و يا دو اطاق داشتند كه محل خواب فرزندانشان از خودشان جدا باشد. در آن شرايطى كه امكان تهيه ى يك اطاق و يا دو اطاق براى اكثر مردم ممكن بود، چه كسى فقير بود؟ آيا در آن فرهنگ اگر كسى يك اطاق داشته باشد و مهمان كه آمد كنار همان اطاق بنشيند، آن شخص فقير است و احساس فقر مى كند؟ و يا آيا در آن فرهنگ اگر كسى اطاقى داشته باشد پر از مبلمان و به مهمانش فخر بفروشد او غنى است؟! و يا او از همه ى اين ها فقيرتر است كه مبل هايش را به ديگرى نشان مى دهد تا ضعف درونى اش را كه ناشى از بى خدايى است، جبران كند. مهمان خانه اش را عرضه مى كند در حالى كه براى عرضه ى اين مهمان خانه چه چيزها كه بر خود حمل كرده و از هدف اصلى اش باز مانده و امكان سيرالى الله را از خود گرفته است.
حضرت مى فرمايند: «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ»؛ بيش از طاقتت چيزى را براى خود تحميل نكن. چون تو مى خواهى به طرف حق و به سوى قيامت بروى، چيزى كه تو را از اين جهت گيرى باز دارد و در دنيا متوقف كند نپذير، بر خود آن قدر بار حمل كن كه از جهت اصلى باز نشوى.

زندگى براى ديگران يا براى خود؟
گاهى عمر ما لگدمال اهداف ديگران مى شود، تا آنها به آرزوها و آرمان هاى دنيايى خود برسند، از خود نمى پرسيم اين كارها به ما چه ربطى دارد؟ يك مرتبه مى بينيم هزاران كار بيهوده و بى جا انجام داده ايم و بسيارى از فرصت ها را سوزانده ايم، بدون اين كه يك «چرا؟!» گفته باشيم! حضرت مى فرمايند: «فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ»؛ اين بارهاى بى جا كه بر زندگى خود تحميل كرده اى وبال تو مى شود، و نمى گذارد مسير رسيدن به اهداف عاليه ات را ادامه بدهى. سپس مى فرمايند در راه آبادانى قيامت خود زرنگ باش! و اگر انسان نيازمندى را يافتى كه بار تو را تا قيامت براى تو حمل مى كند و در آن روزى كه تو بدان نياز دارى به تو مى دهد، بدون معطّلى اين شرايط را غنيمت بشمار و به او انفاق كن. درست همان اموالى كه براى سيرالى الله وبال توست اگر آن ها را به كسى انفاق كنى، هم مشكل او را حل كرده اى، هم همان اموال سرمايه قيامت تو خواهد شد. به واقع اگر كسى را پيدا كرديم كه در اين دنيا چيزى