صفحه ٣٧٠

مى كند و شما را عقاب مى نمايد. ولى تكويناً اگر نمى خواست شما بتوانيد ظلم كنيد كه جهان را اين طور نمى ساخت كه ظرفيت بدى كردن در آن باشد.
پس خداوند به ظالم غضب مى كند و قلب انسان مؤمن محل ظهور غضب تشريعى حق است. خوب، قلبى كه محل ظهور غضب تشريعى حق است، قلب بنده ى خدا است يا قلب رقيب انسان ظالم؟ مگر كسى مى تواند رقيب خدا باشد كه بخواهد رقيب بنده خدا باشد. اين فردى كه فعلًا دارد ظلم مى كند نمى داند دارد ريشه خود را مى كند.
فرداى آن شبى كه يكى از سران منافقان در يك درگيرى خيابانى كشته شده بود- در حالى كه تعداد بسيارى را شهيد كرده بود- با عده اى از دوستان خدمت آيت الله حسن حسن زاده آملى «حفظه الله تعالي» بوديم، فرمودند ديشب بسيار گريه كردم كه چرا اين جوان راه را درست تشخيص نداد تا به چنين سرنوشتى دچار شود، به كشته شدن او اعتراض نداشتند، غصه مى خوردند كه چرا منحرف شد. با اين كه اگر خود آقا هم تفنگ دستشان بود او را مى كُشتند، در عين حال گريه مى كنند چون دوستش دارند. محبت به اين كه اى كاش اين ها بد نبودند غير از محبت به بدى بدان است. چون انسان هاى بد رقيب ما نيستند، و ما با كسى كينه نداريم ما غصه مى خوريم كه چرا اين ها چنين مى كنند و عمر خود را نابود مى نمايند. اگر كسى زبانش را دارد گاز مى گيرد و مى جَوَد يا دهانش را باز كرده دارد انگشتانش را مى خورد. رقيب شما است؟ آيا در اين حالت احساس مى كنيد او دارد با شما لجبازى مى كند يا غصه مى خوريد چرا دارد با خودش چنين مى كند؟ مگر انسان هاى گناه كار جز اين است كه خودشان را مى خورند و لگدمال مى كنند، از نظر بينشى حكم خدا بر قلب ما اين است كه به اعمال اين ها اعتراض كنيم، و با دست و زبان خود غضب الهى را بنمايانيم، نه اين كه آن ها را رقيب خدا و رقيب خود بپنداريم. در همين راستا امام معصوم (ع) كه جانِ جان ماست، به ما فرموده اند مواظب باش غضبْ تو را نربايد، سعى كن غضب خود را بنوشى. تا در راستاى رويارويى با آن چه هست و نبايد باشد حضور سنن الهى و سنت امتحان از منظر تو پنهان نگردد و تو را از استحكام و كرامت شخصيت خارج ننمايد.

رقابت يا رفاقت؟
سپس حضرت در ادامه مى فرمايند:
 «وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ»،