صفحه ٤٣٥

كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يكْسِبُونَ»؛ «1»  و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى گشوديم، ولى تكذيب كردند، پس آنان را به كيفر آنچه انجام دادند، گرفتيم.
يعنى اگر انسان ها در موضع ايمانى قرار بگيرند آسمان و زمين آن چنان مديريت مى شوند كه در خدمت انسان ها خواهند بود، وگرنه ممكن است بارانى ببارد ولى بر دشت نبارد، بر بيابان بى آب و علفى ببارد كه انسان ها نتوانند استفاده كنند. اين آيه در راستاى تجزيه و تحليل حادثه ها، آيه ى كليدى است. مى گويد: اگر انسان ها ايمان بياورند بركات آسمان و زمين در خدمت آن ها قرار مى گيرد. چون آسمان و زمين با همه لوازمشان خلق شده اند تا بستر پروريدن انسان ها باشند، نه اين كه انسان خلق شده باشد كه در خدمت آسمان و زمين باشد. انسان خلق شده است كه در بندگى و عبوديتِ خداوند محكم بشود و در اين راستا نورانى گردد.
اگر بپذيريم چنانچه انسان در مسير كمال قدم برداشت زمين و آسمان در خدمت او است. حالا اگر غمى به سراغش آمد و حادثه اى خلاف ميل او ظاهر شد، حضرت مى فرمايند با عزائم صبر و حسن يقين آن غم مى رود چون در بستر عالم هستى به وجود آمده و آن عالم بستر تعالى ما است و نه بستر سركوب ما. لذا آن حادثه و آن غم با صبر و حُسن يقين به چيزى تبديل مى شود كه مطلوب ما است. در قرآن داريم؛ «وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يذَّكَّرُونَ»؛ «2» و در حقيقت ما فرعونيان را به خشكسالى و كمبود محصولات دچار كرديم باشد كه متذكر شوند و به هوش آيند. پس معلوم است بعضى حادثه ها به جهت كارهاى غلط انسان ها است تا تغيير جهت دهند و به مسير صحيح قدم گذارند.
آرى اين جهان آن چنان است كه اگر كسى در مسير بندگى خدا نباشد با او سر سازگارى ندارد، چون فلسفه خلقت عالم براى تعالى انسان ها است. وقتى عالم با آدمِ بد سر ناسازگارى گذاشت هر گوشه ى آن را بخواهد به نفع خود تغيير دهد گوشه ى ديگر ناسازگارى را آغاز مى كند. مثل آدمى است كه بناست بميرد. حالا آن مرگ يا با نارسايى كليه شروع مى شود يا با نارسايى قلب، وقتى قلب خواست از كار بيفتد اگر آن را شوك بدهند تا به حالت عادى برگردد، كليه مى رود كه از كار بازايستد، چون بالأخره اين روح مى خواهد اين بدن را ترك