صفحه ٢٣٥

نمى آيد، خير نيست و تو را به نتايجى كه مى خواهى نمى رساند. نمونه اش را هم شما در اهل دنيا ملاحظه مى كنيد كه از طريق كوچك كردن خود و آلوده شدن به گناهان، يك زندگى ترتيب مى دهند كه تازه اول مصيبت هاى آن ها مى شود، با همسر و فرزندانى روبه رو مى شوند كه هيچ حرمتى را نگه نمى دارند. در ماشين آخرين مدل نشسته و تمام وسايل رفاهى هم به ظاهر برايش فراهم است، ولى به من بگوييد اين شخص چقدر زحمت كشيده تا اين ها را به دست آورد و چقدر بايد زحمت بكشد كه اين ها را حفظ كند؟ آيا فرصتى براى اصلاح خود باقى گذارده، يا حالا هم كه عمرى را خرج كرده تا اين ها را به دست آورده است از اين به بعد بايد همه ى فكر و ذكر خود را صرف كند تا اين زندگى را حفظ نمايد، آيا فرصتى براى تغيير خود پيدا خواهد كرد؟ انسان مؤمن سنت هاى الهى را مى شناسد و مى داند مايحتاج زندگى زمينى اش به طور طبيعى و با اندك فعاليت، همراه با رعايت انصاف و رعايت دستورات شرع به طرفش مى آيد.
يكى از عزيزان مى گفت: اگر خدا مايحتاج زندگى دنيايى را مثل برگ كاهى جلو پاى من قرار داد لگد به آن نمى زنم ولى با آخرين سرعت هم به دنبال آن نمى روم. سيره امامان ما هم اين گونه بوده است. و چون مى دانستند وسعت و يا عدم وسعت رزق در مديريت خداوند است و اگر هم از آن رزقى كه خداوند تقدير كرده ببخشند در عينى كه مفتخر به انفاق شده اند آن انفاق را خدا با مالى ديگر جايگزين مى كند، به راحتى و به مقدار زياد انفاق مى كردند، چون خداوند مى فرمايد: «قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْ ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»؛ «1» بگو در حقيقت پروردگار من است كه روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مى گرداند و هر چه را انفاق كرديد عوضش را او مى دهد و او بهترين روزى دهندگان است.
مى گويند امام (ع) دو تا كيسه پول داشتند. كيسه اى كه دينارهاى خرج سالشان در آن بود، كيسه ديگرى كه در آن مقدارى پول بود براى نيازهايى كه ممكن است پيش آيد. فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد حضرت به غلامشان گفتند كه آن كيسه پول را به فقير بده. غلام اشتباهى خرج سال امام و خانواده را به فقير داد. طرف بعد كه سكه هاى طلا را ديد متوجه شد غير ممكن است كسى اين همه پول به فقير بدهد. كيسه را برگرداند كه آيا اشتباه نشده است؟