صفحه ٧٨

نيستى، پس خويشتن را گران بار مساز كه آن وبال تو خواهد شد و تو را از ادامه ى راه باز مى دارد.
رسيديم به اين نكته كه حضرت فرمودند: فرزندم راهى بس طولانى در پيش دارى.

         دلا راه تو پر پيچ و خطر بى             گذرگاه تو بر اوج فلك بى 

خويشتن را در اين مسيرْ گرانبار مگردان. بلكه برعكس؛

         گر از دستت برآيد پوست از تن             برآور تا كه بارت كم ترك بى 

 «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ»؛ بيش از طاقت خود بر پشتت بار مگذار، وگرنه «فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ»؛سنگينى اين بار وبال تو مى شود و تو را از سلوك به سوى پروردگارت باز مى دارد و نمى توانى از صفات ناشايست عبور كنى و به فضائل برسى.
حضرت به اعتبارى مى فرمايند: اگر انسان ها در زندگى هدف داشته باشند، بيهوده خودشان را مشغول چيزهايى نمى كنند كه ربطى به هدفشان ندارد. انسانى كه در اين دنيا بايد سرمايه اصلى اش خدا داشتن و قيامت داشتن باشد، دنيا برايش ابزار است، نه مقصد. هر چه ما را به خدا و به ابديتمان نزديك كند، هر آن چه انس ما را به خدا، به عنوان مقصد، و به قيامت به عنوان مأوى، نزديك كند، همان بايد مدّ نظر ما باشد، و چيزهايى كه ما را مشغول به خودشان مى كنند، بارمان را سنگين مى نمايند و وقتمان را هدر مى دهند، اين ها را بايد رها كرد. گفت:

         در تمام كارها چندين مكوش             جز به كارى كه بود در دين مكوش 
             عاقبت تو رفت خواهى ناتمام             كارهايت ابتر و نان تو خام 
             بلكه خود را در صفا گورى كنى             در منّى او، كنى دفن منى 
             خاك او گردى و مدفون غمش             تا دمت يابد مددها از دمش 

همان طور كه مى دانيد غرب نسبت به اهداف متعالى و معنوى غافل شد بعد آن چنان تجمّلى گشت كه تمام زندگى اش در حصار ابزارهاى مدرن دفن گرديد، از اين مسئله به سادگى نگذريد. اگر بخواهيد ابعاد زندگى را درست گزينش كنيد، بايد جهت حيات را درست بشناسيد، چرا ما به سنت گذشته توحيدى دل بسته ايم كه در آن فرهنگ انسان به راحتى و با كمترين امكانات بهترين زندگى ها را داشت؟ چون هدف اصلى در آن عرصه مورد غفلت نبود، حالا همه چيز داريم ولى چيز اصلى كه براى آن آفريده شده ايم را فراموش كرده ايم. شما تاريخ اسلام را نگاه كنيد، خانه ى پيامبر خدا (ص) اصلًا حياط نداشت، يك اطاق بود كه درِ