صفحه ١٩٦

به واقع زندگى اهل دنيا يك زندگى پر زحمت و پر انحرافِ بدون هرگونه فربهى واقعى است. به گفته ى مولوى مَثَل اهل دنيا، مثل كسى است كه:

         عيب خود يك ذره چشم كور او             مى نبيند گر چه هست او عيب جو
             وقت مرگش كه بود صد نوحه پيش             خنده آيد جانْش را زين ترس خويش 
             آن زمان داند غنى كش نيست زر             هم ذكى داند كه بود او بى هنر

چشمش از ديدن عيب خود و ديدن هر حقيقتى كور است، نگران حفظ اموالش است، ولى وقتى مرگ او رسيد، جان او به اين همه ترس نيش خند مى زند، در آن وقت معلوم مى شود غناى واقعى در كار نيست و به واقع او يك بى هنر كامل بود.
سپس حضرت مى فرمايند: «سَلَكَتْ بِهِمُ الدُّنْيَا طَرِيقَ الْعَمَى»؛ دنيا، اهل دنيا را به راه كورى شان راند. شما نمونه اهل دنيا را در طول تاريخ ببينيد. خيلى چيز مى دانستند اما دانايى ها و هوش هايشان آن ها را به سوى ظلمات و هلاكت برد، واقعاً جاى تعجب است كه چرا اهل دنيا كمى بيدار نمى شوند؟ علتش آن است كه شيطان خيلى حيله گر است و مى داند دستش را روى كجا بگذارد تا طرف نفهمد گرفتار پوچى و بى ثمرى و ظلمت است. به همين جهت اين ها يك بار هم به شيطان بد نمى گويند كه چرا اين حرص ها را در دل ما ايجاد كردى. مقصر اصلى را نه حرص خودشان مى دانند و نه شيطان. باز همان حرص و همان شيطان. اگر انسان از طريق نور شريعت الهى بصير نشود شيطان نمى گذارد بفهمد از كجا شكست مى خورد.
امام (ع) پس از آن كه فرمودند: دنيا اهل خود را به راه نابينايى مى برد مى فرمايند: «وَ أَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى»؛و ديده هايشان را از ديدن چراغ هدايت پوشاند.
گرايش به دنيا چشم انسان را از نظر به نور هدايت الهى فرو مى بندد و از اين طريق مسير سعادت خود را گم مى كند. دوست را دشمن و دشمن را دوست مى گيرد. گفت:

         حيله كرد انسان و حيله اش دام شد             آنچه جان پنداشت خون آشام شد
             در ببست و دشمن اندر خانه بود             حيله فرعون ازين افسانه بود

اهل دنيا آنچنان از بصيرت دور مى شوند كه آنچه را خون آشام آن ها است قوّت جان مى پندارند و دشمن خود را در خانه جا داده و خوشحالند كه در را بسته اند. آن چنان بصيرت آن ها از ديدن چراغ هدايت كور مى شود كه حتى نمى فهمند علت هلاكتشان چيست.