صفحه ٧٦

ولى بايد به يك نحوى يك بار هم كه شده على وار در غم رحلت رسول خدا (ص) محزون باشيد. همان طور كه يك عمر نماز مى خوانيد تا شايد دو ركعت نماز همراه با شوق بندگى بخوانيد و از اين دنيا برويد، همه اين نمازهايى كه به وقت مى خوانيد، براى اين است كه شايد يكى از نمازهايتان، آن بشود كه بايد بشود تا همه ى نمازها را بر اساس آن نماز حساب كنند. «1»
اين نوع محبت و غم و سُرُور نسبت به اولياء الهى، پله هاى نردبان قرب به سوى خداوند است. وقتى حجاب ها عقب رفت، همه ى حركاتى كه مقدمه براى مرحله ى آخرين بوده، آن مرحله ى آخرين، نتيجه را حساب مى كنند. هر سال به حزن رحلت رسول خدا (ص) مى نشينيم، شايد يك بار على وار حزن رحلت رسول خدا (ص) را سرمايه قلبمان كنيم كه در آن صورت تمام اين حزن ها را بر اساس همان حزن على وار به حساب مى آورند، كه اين سرمايه ى بزرگى است. پيامبر (ص) مهربان ترين و با صفاترين انسان روى زمين بودند و لذا دوست داشتن چنين انسانى حق قلب و روان ما است.
انوار الهى گاهى تجلّى مى كند و ظاهر مى شود و گاهى در خفا و حجاب مى رود، گاهى آن نور با وجود نبى جلوه مى كند، و گاه با رحلت آن حضرت در خفا مى رود. كسى كه نظر به آن جلوه دارد، از تجلى اش مسرور است و از خفايش محزون. همچنان كه در شهادت فاطمه زهرا (س) و ائمه (عليهم السلام) برايتان پيش مى آيد، اين اشك ها كه در شهادت اميرالمؤمنين (ع) مى ريزيد به جهت شناخت جلوه ى حق است در آينه ى وجود آن حضرت، و چون از طريق آن حضرت با نور الهى مأنوس شديد، وقتى آن نور در خفا مى رود، اشك جارى مى گردد.
بيشتر تأكيد بنده اين است كه عزيزان، فرهنگ محزون بودن نسبت به فقدان اولياء الهى را بشناسند شايد كه آن فرهنگ سرمايه ى قلب ما شود. قرار است ما براى سرمايه اندوزى در صحنه باشيم. چرا شما در رحلت رسول خدا (ص) به امام زمان (عج) تعزيت مى گوييد؟ چون آن حضرت قلب كلّ است و جزع او جزع كلّ، همان طور كه قلب على (ع) در رحلت نبى الله (ص) در حزن بود. قلب حضرت فاطمه (س) يك لحظه از فقدان پيامبر خدا (ص) آرام نمى گيرد، اين غير از غصه اى است كه ساير مسلمانان از رحلت رسول خدا (ص) داشتند، قلب حضرت فاطمه (س)، جمال