صفحه ٤٧٣

كسى كه رعايت حقوق انسانى شما را نكند و شما را به چيزى نگيرد و اهداف حقيقى شما برايش مهم نباشد دشمن شماست. شما را براى خودشان مى خواهند بدون آن كه شخصيت و اهداف شما برايشان مهم باشد، در كارهاى خود به دنبال همراه هستند. اين ها در واقع رفيق خودشان اند، لذا مى بينيد برايشان اصلًا مهم نيست كه وقت شما را لگدمال اميال خودشان كنند، براى وقت و عمر شما حريمى باز نمى كنند و دغدغه ى به كمال رساندن شما را ندارند. مى گويند خيلى ارادت داريم، از آن ها بايد پرسيد اگر ارادت دارى بگذار به كارم برسم، اگر ارادت دارى چرا مرا بازيچه اميال خود كرده اى؟ آرى اميرالمؤمنين (ع) به واقع به پيامبر (ص) ارادت داشتند، لذا بدون اجازه وارد خلوت و تنهايى آن حضرت نمى شدند، آيا آن كسى كه رعايت وقت و عمر شما را نكند دوست شما است؟ به او تذكر بده كه نبايد وقت يكديگر را ضايع كنيم، اگر ديديد گوشش بدهكار اين حرف ها نيست، دنبال آن ريسمانى را كه او بين تو و خودش ظاهر كرده است را نگير. حريم اصلى ما بندگى خدا است، پس هر كس بستر بندگى ما با خدا را رعايت نكرد دشمن ماست، تو مرز خود را بشناس. حضرت بعد از آن كه فرمودند: تنها ريسمان مطمئن، ريسمانى است كه بين تو و خدا است. حالا مى فرمايند: هركس نسبت به تو بى مبالات باشد و جايگاه تو را رعايت نكند، دشمن تو است. نتيجه اين مى شود كه هركس مرز بندگى تو را لگدمال كند دشمن تو است. تعارف كه نداريم، اگر شما بنا است خانه ما بيايى و نه تنها مرا در عبادت خداوند يارى نكنى بلكه از عبادت هم بازم دارى، دشمن من هستى، حتى اگر يك جعبه شيرينى و چندين سكه طلا هم براى من بياورى باز دشمن من خواهى بود. شخصى در موسم حج، خدمت امام حسين (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله مى خواهيم با هم بحث كنيم. حضرت فرمودند:
 «يا هَذَا أَنَا بَصِيرٌ بِدِينِي مَكْشُوفٌ عَلَي هُدَاي فَإِنْ كُنْتَ جَاهِلًا بِدِينِكَ فَاذْهَبْ وَ اطْلُبْهُ مَا لِي وَ لِلْمُمَارَاة»؛ «1»
اى فلان، من به دين خود آگاهم و راه هدايت براى من روشن است، اگر تو نسبت به دين خود جاهلى، پس بايد بروى ياد بگيرى. ولى بنشينيم بحث كنيم يعنى چه؟ حضرت نشان دادند كه اجازه نمى دهند همين طورى عمرشان صرف ميل بقيه شود.
هر كدام از بزرگانى كه در مسير الهى به جايى رسيدند كسانى بودند كه سخت حساس بودند تا افراد اوقاتشان را از بين نبرند، حال چه به اسم دوست و چه به اسم دشمن. بالأخره يك