صفحه ٣٦٧

قلب ما جا باز كند نمى تواند حق باشد. نمونه آن در كربلا است. واقعاً كربلا چيز عجيبى است. خشم خدا را براساس عبوديت ناب الهى بر سر يزيد ريختن يك كار فوق العاده است و اين در آخرين جمله حضرت پيدا است. تمام فرزندان و ياران را از دست دادن و ناظر اسارت زنان و كودكان بودن و با آن همه زخم شمشير و نيزه، آن وقت در محضر خداوند در آخرين جمله عرضه بدارد: «صَبراً عَلي قَضائِك ... صَبراً عَلي حُكمِك ...» «1» خدايا راضى ام به قضا و حكمى كه رانده اى، بدون هيچ اعتراض، شكيبائى مى ورزم. معلوم است در اين قلب فقط خدا هست، پس در واقع در حركات حضرت سيدالشهداء (ع) خشم خدا است كه بر يزيد ريخته مى شود و آن كس كه در صحنه است بنده ى خداوند است نه بنده ى خشم خود.
بندگى خدا يعنى مسير ظهور فرمان مولا، شما وقتى ركوع و سجده مى كنيد امر خدا را در اعمالتان ظاهر مى نماييد، چون ابتدا قلبتان اين بندگى را پذيرفته است، قلب محل دريافت امر خداست و عمل شما ظهور آن امر است. در مناجات شعبانيه تقاضا مى كنى «إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهْرا»؛ خدايا مرا از آن افرادى قرار ده كه در درون جانشان با آن ها نجوا مى كنى كه چه اعمالى را انجام دهند، و آنها هم آشكارا همان دستور را عمل مى كنند. تو غضب بر يزيد را بر قلبشان مى اندازى، اينها آن چه تو بر قلبشان انداختى را انجام مى دهند. خودشان فقط تابع فرمان تو هستند، در اين مقام غضب عين بندگى است و اين نوع غضب قلب شما را اشغال نمى كند، بلكه بندگى خدا، فوق آن غضب، قلب را اشغال مى كند. امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در اوج مصيبت هاى كربلا نصف شب بلند مى شوند نماز شب مى خوانند، چون از منظر آن ها حادثه ى كربلا يك امتحان بود كه به بهترين نحو به انجام رسيد، تازه وقتى حضرت سجاد (ع) مى بينند حضرت زينب (س) نشسته نماز شب مى خوانند به ايشان اعتراض مى كنند چرا نماز شب را نشسته مى خوانند، چيزى نشده است. مى فرمايند شما را آن چنان نمى بينم كه قتل برادر برشما اين قدر فشار بياورد. كمى فكر كنيد، امام سجاد (ع) در آن حال امام زمانِ حضرت زينب كبرى (س) محسوب مى شوند، در واقع دارند به عمه شان مى فرمايند: شما كه بايد در زير سايه ى امام زمانتان تربيت و افراشته بشويد بنا نيست كه حتى اين قدر هم ضربه پذير باشيد. خيلى عجيب است، آيا در كربلا چيزى شده است يا نشده است؟ از منظر يك انسان الهى چيزى كه قلب را از خدا به خودش منصرف