صفحه ٢٨٣

آنچه در اين فراز حضرت چشم ما را به آن باز مى كنند عدم غفلت ما از تغيير شرايط است و اين كه نبايد تصور كرد هر چيزى در هر جايى جواب مى دهد، لذا مى فرمايند: گاهى شرايط طورى مى شود كه درد درمان است و همان سختى ها عامل حيات و نمّو انسان مى شود. كسى كه اين قواعد و سنن را مى فهمد از خدا آن راحتى را كه منجر به هلاكتش شود نمى خواهد، رحمت مى خواهد حتى در لباس سختى؛ و لذا در سختى ها هم لطف او را مى بيند و نهايت استفاده را از آن مى كند. مولوى مى گويد:

         نا خوشِ او خوش بود در جان من             جان فداى يار دل رنجان من 

مى گويد فداى آن كه دل من را مى رنجاند تا در جهت سعادتم قرار دهد و در نتيجه:

         در بلا هم مى چشم الطاف او             مات اويم، مات اويم، مات او

گاهى آدم به چنان بصيرتى مى رسد كه مى فهمد هيچ چيزى مشكل او را حل نمى كند، مگر يك سختى و يا يك فشار و مصيبت. همان طور كه بسيارى وقت ها گرسنگى درمان است، و لذا بعضى بيمارى ها در اثر خوردن بهبود نمى يابد بلكه با نخوردن شفا پيدا مى كنند. و به همين جهت هم خداوند در بعضى بيمارى ها تمايل ما را به غذا كم مى كند تا بهبود يابيم. متأسفانه بشر امروز از اين موضوع غافل است به طورى كه اگر نظام گوارش ما غذايى نخواست، از طريق تزريق سرم مواردى را بر بدن تحميل مى كنيم و درد را غير قابل علاج مى گردانيم. آرى گاهى نخوردن ها درمان است و آن چه به عنوان دوا مى خورى درد است. زيرا متوجه نشده ايم در آن شرايط آن چه درد مى پنداريم درمان است. لذا بعد از آن كه فرمودند: جايى كه مدارا درشتى به حساب آيد بايد به جاى مدارا درشتى كرد. مى فرمايند: «رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَ الدَّاءُ دَوَاءً»؛ چه بسا دارو عامل درد و درد دارو به حساب آيد، اين يك اصل است در تمام نظام عالم. به عنوان مثال اگر يك غذايى با معده سازگار نبود معده اعتراض مى كند، اعتراض معده همان درد معده است. حالا بايد چكار كنيم؟ آيا بايد مُسكّن مصرف كنيم تا صداى اعتراض معده را خفه كنيم؟ يا بايد درد را تحمل كنيم؟ اگر درد را تحمل كرديم اولين فايده اش اين است كه ذهن مى فهمد اين درد به خاطر فلان غذايى بود كه خورده است. اگر دوباره آن غذا را خورد و درد معده دوباره شروع شد ذهن متوجه مى شود بين اين غذا و درد معده رابطه هست و آرام آرام ميل به آن غذا در آن فرد كم مى شود. دومين فايده اش هم اين است كه بدن در مقابل اين درد مقاوم مى شود و با تمركزى كه بر آن مى كند مى تواند درد را دفع كند. پس با نگاه درست به آن درد، هم نسبت به علت درد بيدار مى شويد و هم جهت دفع درد توانا