صفحه ٢٢٢

از اهل دنيا پيدا كنيد كه بگويد به آرزوهايش رسيده و آرامش لازم را دارد. آن هايى كه كاخ و ويلا و كشتى و ... دارند اگر به آرزوهايشان رسيده اند، چرا آرام نيستند و به دنبال داشتن بيشترند. اين جنس دنياست كه طالب آن به آرزوهايش نمى رسد. اگر توانستيم با توجه هرچه بيشتر به سخن حضرت، اين نكته را براى خود حل كنيم رويكرد ما به دنيا رويكرد اهل دنيا نخواهد بود و مواظب خواهيم بود به عنوان آرزو به آن نگاه نكنيم.
پس از آن كه حضرت روشن فرمودند كه دنيا جاى رسيدن به آرزوها نيست در ادامه مى فرمايند:  «وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ»؛ و هرگز مرگ از تو روى بر نمى گرداند، تا تصور كنى در اين دنيا تا آخر خواهى ماند و برنامه هاى زندگيت را محدود به دنيا كنى. اولًا: دنيا جايى نيست كه بتوانى در آن به آرزوهايت برسى. ثانياً: مرگ چيزى نيست كه بتوانى از آن آزاد شوى، پس هيچ جايى براى اين كه از عمق دل به دنيا دل ببندى نيست، حالا كه فهميدى مقصدت دنيا نيست. بدان هرگز نمى توانى اجل خودت را برگردانى. بزرگان تعبير خوبى براى دنيا كرده اند؛ مى گويند: رسيدن به آرزوهاى دنيايى مثل گرفتن دُم ماهى در آب است اولًا: به اين راحتى ها به دست نمى آيد. ثانياً: اگر با هزاران زحمت آن را گرفتى، به محض اين كه گرفتى و مى خواهى بگويى گرفتم، مى بينى تكانى خورد و از دستت رفت. فقط مى توانى بگويى گرفتم، كه معلوم مى شود نگرفتى. گفت:

         از اين سرد آمد اين كاخ دل آويز             كه چون جا گرم كردى گويدت خيز

جنس دنيا طورى است كه نمى گذارد در آن، جا گرم كنى. در روايت قدسى داريم كه خداوند مى فرمايد: من در تعجبم كه اين مردم در اين دنيا به دنبال چيزى مى گردند كه من خلق نكرده ام، و آن راحتى در دنيا است. آن چيزى كه ممكن است انسان را فريب دهد اين است كه فكر كند بقيه اهل دنيا راحت و آرام هستند من هم بايد كارى بكنم كه با دنياى بيشتر راحت باشم. تصور عموم ما اين است كه اگر مثلًا اين چيزى را كه اين شخص دارد داشته باشيم، آرام هستيم. پس فلانى كه آن را دارد آرام است، در صورتى كه اين طور نيست. اگر ما هم آن چيز را داشته باشيم، به دنبال نوع بهترش هستيم و درنتيجه نه او آرام است و نه ما. يك وقت است كه انسان در دنيا با خدا آرام است، اين همان است كه قرآن در موردش فرمود: «أَلَا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ «1»  كه اين موضوعش جداست، اين همان نكته اى است كه عرض شد بايد در