صفحه ١٨٠

صورت استاد ديگرى باشد كه با او مأنوس است. به هر حال كتاب «سياحت غرب» نمونه اى است براى فهم چگونگى سير در عالم برزخ آن هم در عالم برزخ نازله.
حضرت فرمودند: ياد مرگ و ياد مراحلى را كه بايد طى كنى و با آن ها درگير شوى زياد در ذهن خود داشته باش. به عبارت ديگر بيشتر ياد حياتِ بعد از اين حيات دنيايى باش، با آن همه مراحل و مراتبى كه دارد. تا افق هاى آينده خود را ببينى، مثل كودكان نباش كه تا يك ساعت بعدِ خود را هم نمى بينند و همواره در همين لحظه به سر مى برند. انسان هاى بزرگ انسان هايى هستند كه به افق هاى دورِ زندگى نظر دارند و تو نيز به اندازه اى بزرگى كه بتوانى افق هاى متعالى زندگى را ببينى، افق هاى بى نهايت را. اين نوع نگاه به زندگى اگر در همان ابتداى جوانى در معرض ديد انسان قرار گيرد، انسان ها هرگز توسط روزمرّگى هايى كه مردم معمولى را بازى مى دهد، بازى نمى خورند و جايگاه هر چيزى را در زندگى درست مى شناسند، جاى اسلام را در حدّ شغل خود نمى گيرند و يا جاى انقلاب اسلامى را در عرض گوشت و نان نمى بينند، شهدا كوچكى دنيا و بزرگى قيامت را ديدند و متوجه پيامدهاى بعد از مرگ بودند، لذا به راحتى جاى انقلاب اسلامى را تشخيص دادند و ديدند راحت مى توان براى آن جان داد، تا به بهترين نحو زندگى را طى كرده باشند، آن ها ماوراء تبليغات شوم دنياى كفر، به راحتى مى توانستند حقانيت حضرت امام خمينى «رحمةالله عليه» را ببينند. چون افق هاى متعالى حيات خود را همواره مدّ نظر داشتند. براى همين نكته بود كه زندگى دنيايى برايشان سنگين نبود كه نتوانند رهايش كنند. اصلًا دنيا جايى از قلب آن ها را پر نكرده بود. وقتى شعور آدم زياد بشود افق گرا مى شود. وقتى افق گرا شد سخنان اميرالمؤمنين (ع) را مى فهمد، كه مى فرمايند آن افق هاى بلند زندگى را ببين، زياد به ياد مرگ باش تا بتوانى مافوق دنيا را ببينى و در آن عالم هم اكنون زندگى كنى. إن شاءالله.

 «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»