صفحه ١٦٨

در روايت داريم:
 «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِالْكُوفَةِ إِذَا صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ يُنَادِي النَّاسَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى يُسْمِعَ أَهْلَ الْمَسْجِدِ، أَيُّهَا النَّاسُ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ فَمَا التَّعَرُّجُ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَ نِدَاءٍ فِيهَا بِالرَّحِيلِ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ وَ انْتَقِلُوا بِأَفْضَلِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ هُوَ التَّقْوَى وَ اعْلَمُوا أَنَّ طَرِيقَكُمْ إِلَى الْمَعَادِ وَ مَمَرَّكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الْهَوْلَ الْأَعْظَمَ أَمَامَكُمْ وَ عَلَى طَرِيقِكُمْ عَقَبَةٌ كَئُودٌ وَ مَنَازِلُ مَهُولَةٌ مَخُوفَةٌ لَا بُدَّ لَكُمْ مِنَ الْمَمَرِّ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ بِهَا فَإِمَّا بِرَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ فَنَجَاةٌ مِنْ هَوْلِهَا وَ عِظَمِ خَطَرِهَا وَ فَظَاعَةِ مَنْظَرِهَا وَ شِدَّةِ مُخْتَبَرِهَا وَ إِمَّا بِهَلَكَةٍ لَيْسَ بَعْدَهَا انْجِبَار»؛ «1»

شيوه ى امير المؤمنين (ع) در كوفه اين بود كه چون نماز عشاء را مى خواند سه بار مردم را ندا مى كرد به طورى كه همه مى شنيدند. مى فرمود: اى مردم! بار ببنديد، خدا شما را رحمت كند كه بر شما نداى كوچ كردن كشيدند، پس از نداى كوچ كردن از دنيا اين چه رويى است كه به دنيا داريد، بار ببنديد خدايتان رحمت كناد بهترين توشه كه داريد با خود برداريد كه آن تقوى است. بدانيد راه شما به معاد است و گذر شما بر صراط، هراس بزرگى جلو راه شما است، گردنه سختى در پيش داريد، منازل هراسناكى كه ناچاريد از آن بگذريد، يا به رحمت خدا از هراس آن نجات يابيد، و از خطر بزرگ و منظره دلخراش و آزمايش سختش بگذريد، و يا به هلاكتى برسيد كه پس از آن جبرانى نيست.
وقتى ما بايد بميريم و با ظهور ضعف كارآمدى قلب و كليه و ... متوجه آثار رفتن از دنيا شده ايم، ديگر اين در و آن در زدن هاى افراطى براى چيست؟ از اين كشور به آن كشور، متوسل به اين بيمارستان يا آن بيمارستان شدن براى چى؟ عملًا با اين كار سنت تحقق مرگ خودمان را به دست آن دكتر و آن بيمارستان عملى مى كنيم. در حالى كه اگر سخنان اميرالمؤمنين (ع) را مدّ نظر قرار مى داديم و صداى كاروان مرگ را كه بانگ مى زند وقت كوچ كردن است، مى شنيديم، موضع گيرى ديگرى مى كرديم. آرى در حد معقول به طبيب رجوع كردن و در عين حال متوجه بودن كه او نمى تواند مرگ ما را عقب بيندازد، اشكالى ندارد. ولى در آن حدّ كه خود را به هر خفّتى بيندازيم تا نميريم، و از پزشكان تقاضاى ادامه ى عمر داشته باشيم، كار غير عاقلانه اى است. داروهاى طبيعى كه حكيمان گذشته تجويز