صفحه ١٤٥

«وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ»؛و بين خودش و تو هيچ واسطه اى نگذاشته است كه آن واسطه مانع ارتباط تو با خودش شود.
همين حالا وقتى مى خواهى بگويى خدا! بدون آن كه لازم باشد فكر كنى، قلب خود را متوجه او مى نمايى، چون اگرلازم باشد فكر كنى، نمى گويى خدا، بلكه به خدا فكر مى كنى. همان طور كه شما وقتى با بنده حرف مى زنى، راحت قلب خود را متوجه بنده مى كنى و با من حرف مى زنى، آيا فكر مى كنى و حرف مى زنى، يا اراده مى كنى و آنچه مى خواهى بگويى، مى گويى؟ اتفاقاً اگر فكر كنى كه حرف نمى زنى، فكر مى كنى. درست است كه در حين سخن گفتن مكنونات قلبت را مى گويى ولى اراده مى كنى كه چه بگويى و مى گويى. در رابطه با خدا هم بايد كارى كنيد كه إن شاءالله قلب به زبان بيايد، چون از طرف خدا حجاب و مانعى نيست، مانع از طرف ما است كه بايد آن را برطرف كرد. امام خمينى «رحمةالله عليه» در كتاب سرّالصلات شان در رابطه با اين كه چگونه قلب در نمازمان حضور داشته باشد، مى فرمايند: چطور كودكان را ابتدا حرف دهانشان مى گذارى تا به حرف در آيند، اولش كه حرف نمى زند، شما چند بار مى گوييد بگو آب، آب، آب. اول شما تكرار مى كنيد تا او ياد بگيرد، بعد تكرار كند، بعد از مدتى شروع مى كند به حرف زدن. براى راه انداختن قلب هم همين طور بايد عمل كرد، اول شما اذكار نماز را دهان قلب مى گذاريد تا قلب راه بيفتد پس از مدتى خودِ قلب آن اذكار را مى گويد و با حقيقت آن ها مأنوس مى شود. از اين به بعد شما به دنبال قلب مى دويد. مشكل من و شما اين است كه نمى توانيم بگوييم «بسم الله الرّحمن الرّحيم» چون مبانى عقلى اش براى مان حل نشده است. اين كه مى فرمايند در جلسه ى علمى و معرفتى شركت كنيم ثواب دارد براى اين است كه عقل موضوع را بپذيرد تا بعداً انكار نكند چون دين دارى احساساتى پايدار نيست، و هيچ وقت به جوان هايى كه با شور خاصى دين دارى مى كنند ولى عقلًا دين را قبول نكرده اند، نبايد اميد داشت، إن شاءالله خدا كمكشان مى كند و همان دين دارى را ادامه مى دهند ولى نبايد روى آن ها حساب باز كرد، اگر خدا به آنها كمك كرد و بعد از احساسات، مسيرشان مسير معرفت به حقايق دينى شد بعد از آن معرفت، به جاى احساسات، عشق و معنويت عرفانى پيش مى آيد. احساسات مادون عقل است ولى عرفان مافوق عقل است. بايد كارى كرد قلب بعد از اين كه حقايق را فهميد، تكرار كند، واز اين طريق با نور حقايق مرتبط شود و نماز به جهت اين امر داراى جايگاه بسيار گرانقدرى است، ما در دعا و به خصوص در نماز صداى جانمان را داريم در محضر حق ارئه مى دهيم.