صفحه ٤٦٦

به کسى بى دلیل نمى دهد. تکیه بر گمان و پندار، کار شیطان و انسان هاى شیطان صفت است و قبول خرافات و موهومات نشانه انحراف و بى عقلى است.
روشن است که واژه «ظن» (گمان) دو معنى متفاوت دارد: یکى به معنى گمان هاى بى پایه است که طبق تعبیرات پاره اى از آیات، هم ردیف «هواى نفس و اوهام و خرافات» است. منظور از این کلمه در بحث ما همین معنى است. معنى دیگر، گمان هایى است که معقول و موجه است و در بیشتر موارد، مطابق حقیقت و مبناى کار عقلا در زندگى روزمره مى باشد، مانند شهادت شهود در محکمه و دادگاه، یا «قول اهل خبره» و یا «ظواهر الفاظ» و امثال آن، که اگر این گونه گمان ها را از زندگى بشر برداریم و تنها بر یقین قطعى تکیه کنیم نظام زندگى به کلى متلاشى مى شود.
بدون شک، این قسم از ظن داخل در این آیات نیست و شواهد فراوانى در خود این آیات بر این معنى وجود دارد و به تعبیر دیگر: قسم دوم درحقیقت نوعى علم عرفى است نه گمان، بنابراین سخن کسانى که با آیه (وَاِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا) و مانند آن براى نفى حجیّت «ظن» به طور کلى استدلال کرده اند قابل قبول نیست.

موانع شناخت(1)
چهره حقیقت هر قدر آشکار و درخشان باشد، تا وقتى دربرابر دیده بینا قرار نگیرد درک آن ممکن نیست و به تعبیر دیگر: براى شناخت حقایق دو چیز لازم است: آشکار شدن چهره حق و دارا بودن وسیله دید و درک.
آیا نابینا هرگز مى تواند قرص خورشید را ببیند؟ آیا افراد ناشنوا مى توانند نغمه هاى دلنواز جهان را بشنوند؟ همین گونه کسانى که چشم حق بین ندارند از