صفحه ٢٦

درحقیقت «اولى الابصار» کسانى هستند که آمادگى گرفتن درس هاى عبرت را دارند، لذا قرآن به آن ها هشدار مى دهد که از این حادثه بهره بردارى لازم را بنمایید.
شکى نیست که منظور از گرفتن «عبرت» این است که حوادث مشابه را که از نظر حکم عقل یکسان اند باهم مقایسه کنند، مانند مقایسه حال کفار و پیمان شکنان دیگر با یهود بنى نضیر، ولى این جمله هرگز ارتباطى با «قیاسات ظنى» که بعضى ها در استنباط احکام دینى از آن استفاده مى کنند ندارد.
خلاصه اینکه منظور از عبرت و اعتبار در آیه فوق، انتقال منطقى و قطعى از موضوعى به موضوع دیگر است، نه عمل کردن به پندار و گمان.
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «کانَ أکثَرَ عِبادَةِ أبِى ذَرٍّ رَحِمَهُ اللّهُ التَّفَکُّرُ وَالإعتِبارُ؛ بیشترین عبادت ابوذر، تفکر و عبرت گرفتن بود».(1)
اما متأسفانه بسیارند کسانى که باید همه حوادث دردناک را خودشان بیازمایند و طعم تلخ شکست ها را شخصاً بچشند، و هرگز از وضع دیگران عبرت نمى گیرند.
امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى فرماید: «السَّعیدُ مَن وُعِظَ بِغَیرِهِ؛ سعادتمند کسى است که از دیگران پند و عبرت گیرد».(2)

«اولوا الالباب» کیان اند؟(3)
در آیه نوزدهم سوره رعد مى فرماید: «آیا پس کسى که مى داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسى است که نابیناست؟»؛ (أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ اِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى).