صفحه ٤٤٠

آیا باید باز هم نشست تا سرنوشت شوم اقوام گمراه و ستمگر پیشین درباره ما نیز تکرار شود، و به جاى اینکه از پیشینیان عبرت گیریم، خود عبرتى شویم براى آیندگان؟!

نکته: آرزوهاى دراز، عامل بزرگ غفلت
بدون شک، امید و آرزو و یا به تعبیر عرب: «امل»، عامل حرکت چرخ هاى زندگى انسان هاست، که حتى اگر یک روز از دل هاى مردم جهان برداشته شود، نظام زندگى به هم مى ریزد و کمتر کسى براى فعالیت و تلاش و جنب و جوش خود دلیل پیدا مى کند.
حدیث معروفى که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «اَلأمَلُ رَحمَةٌ لاُِمَّتی وَلَولا الأمَلُ ما رَضَعَت والِدَةٌ وَلَدَها وَلا غَرَسَ غارِسٌ شَجَراً؛ امید مایه رحمت براى امت من است، اگر نور امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت»،(1) اشاره به همین واقعیت است.
ولى همین عامل حیات و حرکت اگر از حدّ بگذرد و به صورت «آرزوى دور و دراز» درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختى است و درست همانند آب باران است که مایه حیات است، اما اگر از حد گذشت باعث غرق شدن و نابودى خواهد شد.
این آرزوى کُشنده همان چیزى است که آیات فوق روى آن تکیه کرده و آن را مایه بى خبرى از خدا و حق و حقیقت مى شمارد. این آرزوها و امیدهاى دور و دراز چنان انسان را به خود مشغول مى دارد و غرق در عالمى از تخیّل مى سازد، که از زندگى و هدف نهایى اش به کلى بیگانه مى شود.