صفحه ٧٦

آیه فوق نازل شد و خداوند توبه آن ها را پذیرفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن ها را از ستون مسجد باز کرد. آن ها به شکرانه این اتفاق، همه اموال خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) تقدیم داشتند و عرض کردند: این همان اموالى است که ما به خاطر دلبستگى به آن از شرکت در جهاد خوددارى کردیم، همه این ها را از ما بپذیر و در راه خدا انفاق کن!
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: هنوز دستورى دراین باره بر من نازل نشده است. چیزى نگذشت که آیه بعد نازل شد و دستور داد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) قسمتى از اموال آن ها را بگیرد. مطابق بعضى از روایات، آن حضرت یک سوم از اموال آن ها را پذیرفت.
در پاره اى دیگر از روایات مى خوانیم که آیه فوق درباره «ابولبابه» و داستان «بنى قریظه» است. بنى قریظه که گروهى از یهودیان بودند با او مشورت کردند که آیا تسلیم حکم پیامبر (صلی الله علیه و آله) شوند یا نه؟ او گفت: اگر تسلیم شوید همه شما را سر مى برند! سپس از این گفته خود پشیمان شد و توبه کرد و خود را به ستون مسجد بست و سپس آیه فوق نازل شد و خداوند توبه او را پذیرفت.(1)

توبه کاران
پس از اشاره به وضع منافقان داخل وخارج مدینه در آیه قبل، در اینجا به وضع گروهى از مسلمانان گناهکار که اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود کردند اشاره مى کند و مى فرماید: «گروه دیگرى از آن ها به گناهان خود اعتراف کردند»؛ (وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ)؛ «و اعمال صالح و ناصالح را به هم آمیختند» (خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئًا) سپس اضافه مى کند: «امید مى رود که خداوند توبه آن ها را بپذیرد (و رحمت خویش را به آنان بازگرداند)»؛ (عَسَى اللّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِمْ).