صفحه ٢٧٢

نموده وشکست خوردند، لذا به بیابان ها متوارى شدند وبه انتظار ظهور پیامبرى که عیسى وعده داده بود (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)) در غارهاى کوه ها به عبادت مشغول شدند. بعضى از آن ها بر دین خود باقى ماندند و بعضى راه کفر پیش گرفتند». سپس فرمود: «آیا مى دانى رهبانیت امت من چیست؟» عرض کرد: خدا و رسولش آگاه ترند. فرمود: «الْهِجْرَةُ، وَالْجَهادُ، وَالصَّلاةُ، وَالصَّومُ، وَالْحَجُّ، وَالْعُمْرَةُ؛ رهبانیت امت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است».(1)
مورخ مشهور مسیحى «ویل دورانت» در تاریخ معروف خود در جلد 13 بحث مشروحى درباره رهبانان نقل مى کند. او معتقد است که پیوستن «راهبه ها» (زنان تارک دنیا) به «راهبان» از قرن چهارم میلادى شروع شد و روز به روز کار رهبانیت بالا گرفت تا در قرن دهم میلادى به اوج خود رسید.(2)
بدون شک، این پدیده اجتماعى، مانند هر پدیده دیگر، علاوه بر ریشه هاى تاریخى ریشه هاى روانى نیز دارد که ازجمله مى توان به این واقعیت اشاره کرد که اصولاً عکس العمل روانى افراد و اقوام مختلف دربرابر شکست ها و ناکامى ها کاملاً متفاوت است، بعضى به انزوا و درون گرایى تمایل پیدا مى کنند و خود را کاملاً از اجتماع و فعالیت هاى اجتماعى دور مى سازند، در حالى که گروه دیگرى از شکست درس استقامت مى آموزند و صلابت و مقاومت بیشترى پیدا مى کنند، گروه اول به رهبانیت یا چیزى شبیه به آن رو مى آورند و گروه دوم به عکس، اجتماعى تر مى شوند.

مفاسد اخلاقى و اجتماعى ناشى از رهبانیت(3)
انحراف از قوانین آفرینش همیشه واکنش هاى منفى به دنبال دارد، بنابراین