صفحه ٢٧٣

جاى تعجب نیست که وقتى انسان از زندگى اجتماعى که در نهاد و فطرت اوست فاصله بگیرد گرفتار عکس العمل هاى منفى شدید مى شود، لذا رهبانیت به حکم اینکه برخلاف اصول فطرت و طبیعت انسان است مفاسد زیادى به بار مى آورد، ازجمله:
1. رهبانیت با روح مدنى بالطبع بودن آدمى مى جنگد و جوامع انسانى را به انحطاط و عقب گرد مى کشاند.
2. رهبانیت نه تنها سبب کمال نفس و تهذیب روح و اخلاق نیست، بلکه منجر به انحرافات اخلاقى، تنبلى، بدبینى، غرور، عجب و خودبرتربینى و مانند آن مى شود، و به فرض که انسان بتواند در حال انزوا به فضیلت اخلاقى برسد، فضیلت محسوب نمى شود، فضیلت این است که انسان در دل اجتماع بتواند خود را از آلودگى هاى اخلاقى برهاند.
3. ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است نه فقط کمالى نمى آفریند، بلکه موجب پیدایش عقده ها و بیمارى هاى روانى مى شود.
در دائرة المعارف قرن بیستم مى خوانیم: «بعضى از رهبان ها توجه به جنس زن را به قدرى عمل شیطانى مى دانستند که حاضر نبودند حیوان ماده اى را به خانه ببرند! مبادا روح شیطانى آن به روحانیت آن ها صدمه بزند!» با این حال تاریخ فجایع زیادى را از دیرها به خاطر دارد، تا آنجا که به گفته ویل دورانت، «پاپ انیوسان سوم» یکى از دیرها را فاحشه خانه توصیف کرد!(1)
و بعضى از دیرها مرکزى براى اجتماع شکم پرستان و دنیاطلبان و خوش گذران ها شده بود، تا جایى که بهترین شراب ها در دیرها پیدا مى شد.
البته طبق گواهى تاریخ، حضرت مسیح (علیه السلام) هرگز ازدواج نکرد، اما این هرگز