صفحه ٤١٨

جواز تقیه براى رهبران دینى گرفته اند، زیر آیه با صراحت مى گوید: دربرابر دشمنان تقیه نکن و حتى اگر در مجلس آن ها بودى از آن جا برخیز.
پاسخ این ایراد نیز روشن است، زیرا شیعه هرگز نمى گوید در همه جا باید تقیه کرد، بلکه تقیه در پاره اى از موارد به یقین حرام است و وجوب آن منحصر به مواردى است که تقیه و ترک اظهار حق منافعى داشته باشد که از اظهار آن بیشتر باشد و یا موجب دفع ضرر و خطر کلى شود.
در آیه بعد، یک مورد را استثنا کرده، مى گوید: «اگر افراد باتقوا براى نهى از منکر در جلسات آن ها شرکت کنند و به امید پرهیزکارى و بازگشت آن ها از گناه، آنان را متذکر سازند مانعى ندارد و گناهان آن ها را بر چنین اشخاصى نخواهند نوشت، زیرا در هر حال، قصد آن ها خدمت و انجام وظیفه بوده است»؛ (وَمَا عَلَى الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَلَکِن ذِکْرَى لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).
براى این آیه تفسیر دیگرى نیز ذکر شده، ولى آنچه گفتیم با ظاهر آیه و همچنین با شأن نزول آن سازگارتر است.
همچنین باید توجه داشت که تنها کسانى مى توانند از این استثنا استفاده کنند که طبق تعبیر آیه داراى مقام تقوا و پرهیزکارى باشند و نه تنها تحت تأثیر آن ها واقع نشوند، بلکه بتوانند آن ها را تحت تأثیر خود قرار دهند.

هوى پرستى و عواقب دردناک آن(1)
بى شک در وجود انسان، غرایز و امیال گوناگونى است که همه آن ها براى ادامه حیات او ضرورت دارد: خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال این ها، و بدون تردید، دستگاه آفرینش همه این ها را براى همان هدف تکاملى آفریده است. اما مهم این است که گاهى این ها از حدّ تجاوز