صفحه ٤٢٣

نیست. هوى پرستى سرچشمه غفلت از خدا و خلق خداست، هوى پرستى عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است، و نیز هوى پرستى انسان را در خویشتن فرو مى برد و از همه حقایق جهان دور مى سازد. یک انسان هوى پرست جز به اشباع شهوات خویش نمى اندیشد و آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت براى او مفهومى ندارد.
رابطه این دو با هم در آیه 28 سوره کهف به خوبى بازگو شده است: (وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا).
در اینجا نخست غفلت از خدا مطرح است و به دنبال آن پیروى از هوى، و جالب اینکه نتیجه آن، افراط کارى، آن هم به طور مطلق، ذکر شده است.
چرا هوى پرست همیشه گرفتار افراط است؟ شاید یک دلیلش این باشد که طبع آدمى در لذت هاى مادى همیشه رو به افزون طلبى مى رود. کسى که دیروز از فلان مقدار مواد مخدر نشئه مى شد امروز با آن مقدار نشئه نمى شود و باید به تدریج بر مقدار آن بیفزاید. کسى که دیروز یک قصر مجهز چند هزار مترى او را سیر مى کرد امروز براى او عادى شده است، و به همین صورت در همه شاخه هاى هوى و هوس، همواره رو به افراط گام برمى دارد تا خود را هلاک و نابود کند.

هوى پرستى، عامل گمراهى(1)
در آیه پنجاه سوره قصص مى خوانیم: (... وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ اِن...)؛ «... و چه کسى گمراه تر است از آن کس که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته؟!».