صفحه ٣٠٢

فرموده است: در زمین متکبرانه راه مرو» و نیز فرموده است: «اعتدال را در راه رفتن رعایت کن».(1)
در روایت دیگرى این ماجرا از پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که از کوچه اى عبور مى فرمود، دیوانه اى را مشاهده کرد که مردم اطراف او را گرفته اند و به او نگاه مى کنند، فرمود: «عَلى مَااجتَمَعَ هؤلاءِ؛ اینها براى چه اجتماع کرده اند؟»
عرض کردند: «عَلَى المَجنونِ یُصرَعُ؛ در برابر دیوانه اى که دچار صرع وحمله هاى عصبى شده است».
پیامبر (صلی الله علیه و آله) نگاهى به آنها کرد وفرمود: «ما هذا بِمَجنونٍ ألا اُخبِرُکُم بالمَجنونِ حَقَّ المَجنونِ؛ این دیوانه نیست، مى خواهید دیوانه واقعى را به شما معرّفى کنم؟»
عرض کردند: آرى اى رسول خدا.
فرمود: «اِنَّ المَجنونَ المُتَبَختِرُ فِى مَشیَتِهِ، النّاظِرُ فی عِطفَیهِ، المُحَرِّکُ جَنبَیهِ بِمَنکِبَیهِ فَذاکَ المَجنونُ وَهذا المُبتَلى؛ دیوانه واقعى کسى است که متکبرانه گام برمى دارد، همواره به پهلوهاى خود نگاه مى کند، پهلوهاى خود را به همراه شانه ها تکان مى دهد (و کبر و غرور از تمام وجود او مى بارد). چنین کسى دیوانه واقعى است، اما آنکه دیدید بیمار است».(2)

ج) آداب سخن گفتن(3)
در اندرزهاى لقمان به آداب سخن گفتن اشاره اى شده است و در اسلام باب وسیعى براى این مسأله گشوده گردیده، ازجمله:
تا سخن گفتن ضرورتى نداشته باشد سکوت از آن بهتر است. چنان که در